سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

نمی‌دانیم که واقعاً چه خواسته‌ای داریم و چه می‌خواهیم

اکثر ما از نیازها و خواست‌های واقعی خود بی‌خبریم ، چون وقتی بچه بوده‌ایم به ما توجه نشده ، ما را طرد کرده‌اند یا خجالت کشیده‌ایم آنها را بیان کنیم . ممکن است به دلیل مصرانه و مکرر بودن ، از ما انتقاد شده باشد یا مسخره‌مان کرده باشند ، بنابراین درخواست نکردن بیشتر به ما احساس امنیت می‌داد و کمتر ما را معذب می‌کرد . ما به سادگی خواست‌های‌مان را دفن کردیم .

بیان خواسته‌های‌ زمان کودکی‌مان شاید دردهای درمان نشده و نیازهای تحقق نیافته آن دوران باشد و در سال‌های بعد آشکار شود . ممکن است حتی به دلیل اینکه پسر یا دختر بوده‌ایم از ما بدشان می‌آمد و ممکن است برای انتقام گرفتن از کسی که در گذشته آزارشان داده ، فرافکنی کرده‌اند و ما را از چیزهایی محروم کرده باشند یا از انتقادهای همسایگان یا اقوام از لوس بار آوردن فرزندان‌شان ، برای آسان‌گیری یا نرمش یا به دلیل چنین شل و ول بودن ترسیده‌اند ، دلیلش هر چه باشد . اثر نهایی این است که ما دیگر احساس نمی‌کردیم چه می‌خواهیم زیرا خیلی دردناک بود . آسان‌تر بود در کرخی ، بی‌حسی و بی‌علاقگی فرو رویم .

آنها عاقبت در جواب می‌گفتند : امشب می‌خواهی چه کار کنی؟

جواب‌هایی از قبیل نمی‌دانم و برایم فرقی نمی‌کند می‌دادیم ،

حالا وقتی از ما می‌پرسند چه می‌خواهید؟ دیگر نمی‌دانیم چه می‌خواهیم .

 

 


یادت باشد

شنیده‌ام : مارک تواین بسیار بد دهن بود و با این لحن ، زنش را خشمگین می‌کرد . روزی زنش ، فکری به ذهنش رسید ، او را با طعمی از داروی خودش شفا بدهد . وقتی که شوهرش سرگرم مطالعه بود ، ناگهان بی‌خبر وارد شد و گفت : تو چرا این ته سیگارهای لعنتی‌ات را در همه جای این خراب ‌شده می‌ریزی؟

مارک تواین مکثی کرد و سپس سرش را بالا کرد و گفت : عزیزم ، شاید کلام را یاد گرفته باشی ولی هرگز لحن را نگرفته‌ای ! و چیز واقعی همان لحن است .

 


ما نمی‌دانیم چگونه بخواهیم

اکثر ما هیچ‌وقت سرمشق یا دستورالعملی برای درخواست کردن واضح و مستقیم در خانه نداشته‌ایم . اغلب مدارس ، دروسی در زمینه‌ مهارت‌های ارتباطی ندارند که به ما بیاموزد چطور درخواست‌هایی مؤثر نماییم .

آنچه ما بارها و بارها دیده‌ایم نق‌زدن ، نالیدن ، گله‌کردن ، شکوه و شکایت بوده است . ما درخواست‌های کنایه‌آمیز ، همراه با ایما و اشاره و غیر واضح را دیده‌ایم . ولی ارتباط مستقیم در مورد احتیاجات ، خواست‌ها و تمایلات ‌مان نداشته‌ایم . اگر ما قبلاً این مهارت‌ها را ندیده باشیم ، آموختن آنها و وارد کردن‌شان در زندگی‌مان بسیار مشکل است .


تلگرافی باش

فقط چیزی را بگو که واقعاً ارزش گفتن داشته باشد . پرسش‌های غیرلازم نکن ! زمان گران‌بهاست . فقط چیزهای خیلی لازم را بپرس . فقط چیزی را بپرس که در زندگی تو تفاوتی ایجاد می‌کند .

هر حرکتت را تماشا کن ، زیرا همه‌ چیز بازتاب می‌کند : طوری که راه می‌روی ، طوری که می‌نشینی ، طوری که به مرشد نگاه می‌کنی ، هر حرکت کوچک نشانگر است . همه‌اش زبان است . بدن تو زبان خودش را دارد .

گاهی می‌بینم که شخصی بسیار با نخوت به سوی من می‌آید و واژه‌هایی که به‌ کار می‌برد ، بسیار ادیبانه است . طوری راه می ‌رود که پر از نخوت است و این بسیار صادق‌تر از کلام اوست .

او از این آگاه نیست . کلامی که به‌کار می‌برد ، بسیار محترمانه و کاذب است . کلام او صادق نیست ، زیرا با بدنش تنظیم نیست ، بدن ، کمتر از ذهن فریبکار است . تو با دهانت چیزی را می‌گویی و چشمانت کاملاً چیز دیگری را می‌گویند ، داستانی دیگر است و چشمان تو از کلماتت ، بیشتر صادق هستند .

تو چیزی می‌گویی ، ولی لحن گفتن تو ، بیشتر بیانگر و گوینده است تا واژه‌های تو . می‌توانی طوری آری بگویی که « نه» معنی بدهد . می‌توانی چنان عاشقانه « نه» بگویی که « آری» معنی دهد .


افسون در رابطه ها

به راستی این تفکر بنیادی چیست و از کجا سرچشمه می گیرد که اغلب ما در روابط خود از دیگران انتظار داریم که با افکار و ایده هایمان یکی شوند ؟ 

اصلی ترین رمز موفقیت در ادامه هر رابطه ای داشتن آگاهی لازم برای درک طرف مقابل است و فقط زمانی که به بعضی عقاید معتقد نیستیم از فکر به بیرون گام می نهیم و به دیگری و عقایدش بها می دهیم و این نوعی آگاهی است . با نگاهی عمیق پی می بریم که در حال حاضر بیشتر رابطه ها قربانی تعصبی است که ما در مورد عقاید خویش داریم و واضح تر این که ما زیادی بر روی نقطه نظرات شخصی خود پا فشاری می کنیم .

درست است که هر تعصبی دیر یا زود فرو می ریزد چرا که بالاخره خواهیم فهمید که مخاطب نیز درست می گوید و از منظر خویش می نگرد ولی فاصله زمانی که ما را به این درک می رساند باعث سستی رابطه ها می گردد .

اگر ما در سفرنامه هستی به جای نسخه کردن و ثبت نمودن خویش در دیگری به نقطه نظرات مخاطب نیز بها بدهیم این قدر سر در گم روابط نخواهیم بود .

 

فقط یک چیز لازم است و آن عشق بی قید است بیایید در زندگی زناشویی ، شغلی و اجتماعی عشق را بیافرینیم چرا که کمتر اتفاقی می تواند با آن رقابت کند و خود را دانای همه چیز ندانیم چون نیستیم .

 

از عشق مهیاییم

پژمرده فرداییم

در خویش چو پیداییم

در حضور تنهاییم

او را چو دریابیم

در لحظه و اینجاییم

گر ره بپیماییم

هم معنی و معناییم