دکتر آلبرناتی جراح مشهور اسکاتلند ، بسیار کمحرف بود ، ولی روزی زنی همتای خود یافت . روزی زنی به مطب او آمد و دستش را که بسیار متورم و باد کرده بود به دکتر نشان داد . مکالمات زیر توسط دکتر شروع شد :
ـ سوخته ؟
ـ ضربه .
ـ پماد .
روز بعد زن باز هم به مطب مراجعه کرد و مکالمات چنین بود :
ـ بهتره ؟
ـ بدتر .
ـ پماد بیشتر .
دو روز بعد زن بار دیگر به مطب مراجعه کرد و این گفت وگوها رد و بدل شد :
ـ بهتره ؟
ـ خوبه حق ویزیت ؟
ـ هیچ ، عاقلترین زنی که دیدم !