سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

قانون پاکی 

محیط زندگی خود را پاک و تمیز کنیم .

دل و ذهن خود را از نفرت ، نفرین ، کینه و دشمنی و نبخشیدن ها پاک کنیم .

زبان خود را از دروغ ، تمسخر ، تحقیر ، توهین ، انتقاد بی جا از دیگران پاک کنیم .

پاکی سبب جذب روزی است و روزی یعنی آسایش و آرامش زندگی .

 

 


سی قانون جهانی موفقیت قسمت دوم

قانون شانزدهم : قانون باور

 هر چیزی را کـه عمیقاً باور داشته باشید به واقعیت تبدیل می شود . شما آن چه را کـه می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید کـه قبلاً به عنوان باور انتخاب کرده اید . پس باید باورهای محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید و آن ها را از بین ببرید .

 قانون هفدهم : قانون ارزش ها

 نحوه عملکرد شما همیشه بـا زیر بنایـی ترین ارزش هـا و اعتقادات شما هماهنگ است . آن چه که ارزش هایی را که واقعاً بـه آن اعتقاد دارید بیان می کند ادعاهای شما نیست بلکه گفته هـا ، اعمال و انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است .

 قانون هجدهم : قانون تأثیر تلاش

همه امید هـا ، رویـاها ، هدف هـا و آرمان های مـا در گرو سخت کوشی است . هـر چـه بیشتر تلاش کنیم ؛ موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد .

 قانون نوزدهم : قانون آمادگی

در هر حوزه ای موفق ترین افراد ، آن هایی هستند که وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کارها می کنند . عملکرد خوب نتیجه آمادگی کامل است .

 قانون بیستم : قانون حد توانایی

شاید برای انجام همه کارها وقت کافی وجود نداشته باشد ولی همیشه برای انجام مهم ترین کارها وقت کافی هست . هر چه بیشتر کار کنیم کارایی بیشتری پیدا می کنیم . اما باید اموری را بر عهده بگیریم که در حد توانمان باشد .

 قانون بیست و یکم : قانون تصمیم

مصمم بـودن از ویـژگی های اساسی افراد موفق است . در زنـدگی هـر جهشی در جهت پیشرفت هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشیم .

 قانون بیست و دوم : قانون خلاقیت

ذهن مـا مـی تواند به هر چیزی که باور داشته باشد دست یابد . هر نوع پیشرفتی در زندگی با یک ایده آغاز می شود و چـون تـوانایی ما در خلق ایده های جدید نامحدود است آینده نیز محدودیتی نخواهد داشت .

 قانون بیست و سوم : قانون استقامت

معیار ایمان به خود ، توانایی استقامت در برابر سختی ها ، شکست هـا و نـاامیدی هاست . استقامت ویژگی اساسی موفقیت است . اگر به اندازه کافی استقامت کنیم ، طبیعتاً سرانجام موفق خواهیم شد .

 قانون بیست و چهارم : قانون صداقت

خوشبختی زمـانی بـه سراغ ما می آید که تصمیم بگیریم هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنیم . همواره باید با آن بهترین ها که در درون مان وجود دارد صادق باشیم .

 قانون بیست و پنجم : قانون انعطاف پذیری

در تعیین اهـداف خود قاطعیت داشته باشید ، اما در مورد روش دست یـابـی بـه آن ها انعطاف پذیر باشید . درعصر تحولات سریع و رقابت شدید ، انعطاف پذیری از ضروریات است .

 قانون بیست و ششم : قانون خوشبختی

کیفیت زندگی ما را احساس مـان در هـر لحظه تعیین مـی کند و احساس ما را تفسیر خود مان از وقـایع پیرامون مان مشخص می سازد ، نـه خـود وقایع .

هرگز بـرای این کـه تجربه خوشی از دوران کودکی داشته باشید دیر نیست . کـافـی است گـذشته را مـرور کنید و روشی را کـه بـرای تفسیر تجربیات خود داشته اید تغییر دهید .

 قانون بیست و هفتم : قانون تعجیل

مـا همواره دوست داریم کـه هر چه زودتر به آرزوهای مان برسیم ، بـه همین دلیل است که در تمام عرصه های زندگی بی قراریم .

 قانون بیست و هشتم : قانون فرصت

بهترین فرصت هـا اغلب در معمولی تـرین موقعیت هـای زندگی مـان به وجود می آید . پس بزرگترین فرصت ها به احتمال زیاد همیشه در دسترس ماست .

 قانون بیست و نهم : قانون خود شکوفائی

شما مـی توانید هر چه را که برای رسیدن به اهداف تعیین شده خود بـه آن نیاز داریـد بیاموزیـد . آن هایی که می آموزند توانا هستند .

 قانون سی ام : قانون بخشندگی

هر چه بیشتر ، بدون انتظار پاداش به دیگران خدمت کنید خیر و نیکی بیشتری به شما می رسد ،آن هم از جاهایی که اصلاً انتظار نـدارید . شما تنها در صورتی حقیقتاً خوشبخت خواهید شد کـه احساس کنید بـه دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید .

 

 

 


سی قانون جهانی موفقیت قسمت اول

قانون اول : قانون انگیزه

هـر چـه مـی گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی ،    خواسته های شما سرچشمه می گیرد . پس برای رسیدن به موفقیت باید انگیزه ها را مشخص کرد تا با یک برنامه ریزی اصولی به هدف رسید .

 

قانون دوم : قانون انتظار

اگـر بـا اعتماد بـه نفس ، انتظار وقـوع چیزی را در جهان پیرامون تـان داشته باشید آن چیز بـه وقـوع می پیوندد . شمـا همیشه هماهنگ بـا انتظارات تـان عمل مـی کنید و ایـن انتظارات بـر رفتار و چـگونـگی برخورد اطرافیان تان تأثیر می گذارد .

 

قانون سوم : قانون تمرکز

هـر چیزی را که روی آن تمرکز کرده و به آن فکر کنید در زنـدگی واقعـی ، شکل گرفته و گسترش پیـدا مـی کند . بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که واقعاً طالب آن هستید .

 

 

قانون چهارم : قانون عادت

حداقـل ?? درصد از کـارهـایی که انجام می دهیم از روی عادت است . پس می توانیم عادت هایی را که موفقیت مان را تضمین می کنند در خود پرورش دهیم ؛ و تا هنگامی که رفتار مورد نظربه صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشود ، تمرین و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهیم .

 

قانون پنجم : قانون انتخاب

زندگی ما نتیجه انتخاب های ما تا این لحظه است . چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستیم ، کنترل کامل زنـدگی و تمامی آن چه برایمان اتفاق می افتد در دست خودمان است .

 

قانون ششم : قانون تفکر مثبت

بـرای رسیدن بـه موفقیت و شادی ، تفکـر مثبت امـری ضروری است . شیوه تفکر شما نشان دهنده ی ارزش ها ، اعتقادات و انتظارات شماست .

 

قانون هفتم : قانون تغییر

تغییر ، غیر قابل اجتناب است و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانی آن .

 

قانون هشتم : قانون کنترل

سلامتی ، شادی و عملکرد درست از طریق کنترل کامل افکار ، اعمال و شرایط پیرامون مان به وجود می آید .

 

قانون نهم : قانون مسؤولیت

هـر چه و هر کجا که هستید به خاطر آن است که خودتان این طور خواسته اید . مسوولیت کامل آن چه که هستید ، آن چـه که به دست آورده اید و آن چه که خواهید شد بر عهده خود شماست .

قانون دهم : قانون پاداش

عالم در نظم کامل به سر می برد و ما پاداش کامل اعمالمان را می گیریم . همیشه از همان دست که می دهیم از همان دست می گیریم . اگـر از عـالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید .

 

قاتون یازدهم : قانون خدمت

پاداش هایی را که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما بـه دیگران رابطه مستقیم دارد . هـر چه بیشتر برای بهبود زنـدگی و سعادت دیگران کـار کنید و توانایی های خود را افزایش دهید ، در عـرصه های مختلف زندگی خـود بیشتر پیشرفت می کنید .

 

قانون دوازدهم : قانون علت و معلول

در عالم هستی هیچ چیز به طور اتفاقی حادث نمی شود . و چیزی به نام تصادف وجود ندارد . ضمنا در دنیا چیزی به نام شانس یا انتخاب تصادفی وجود ندارد .

هر چه به دلیلی رخ می دهد . برای هر علتی معلولی است و برای هر معلولی علت یا علت های به خصوصی وجود دارد ، چه از آن هـا اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید . چیزی بـه اسم اتفاق وجـود نـدارد . در زنـدگی هـر کـاری را که بخواهید مـی تـوانید انجام دهید بـه شرط آن کـه تصمیم بگیرید که دقیقاً چه می خواهید و سپس عمل کنید .

 

قانون سیزدهم : قانون ذهن

شما تبدیل بـه همان چیزی می شوید که درباره آن بیشتر فکر می کنید . پس همیشه دربـاره چیزهایی فکر کنید که واقعاً طالب آن هستید .

 

قـانـون چهاردهـم : قـانـون عینیت یافتن ذهنیات

دنیای پیرامـون شما تـجلی فیزیکی دنیای درون شماست . کـار اصلی شما در زنـدگی این است که زندگی مورد علاقه خود را در درون خود خلق کنید . زنـدگی ایده آل خود را با تمام جزییات آن مجسـم کنید و ایـن تصویـر ذهنی را تـا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید .

 

قانون پانزدهم : قانون رابطه مستقیم

زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست . بین طرز تفکر و احساسات درونـی شما ، و عملکرد و تجارب بیرونی تـان رابطه مستقیم وجـود دارد . روابط اجتماعی ، وضعیت جسمانی شرایط مـالـی و موفقیت هـای شما بازتاب دنیای درونی شماست .


قانون بارش

مهرمان را ، عشقمان را ، فکر مثبت نوی سازنده مان را ، لبخند و تبسم ، انرژی مفید ، اطلاعات و دانسته هایمان را بارش کنیم . بارش یعنی بخشش بی مضایقه ، بدون توقع . بارش قانون بزرگ حاکم بر طبیعت است .

 

گفتار و اخلاق خوب ، لبخند به پدر و مادر ، نگاه پر مهر به همسر و فرزند ، شکر کردن و سپاسگزاری از خدا ، تشکر در مقابل لطف و محبت دیگران ، همه نوعی صدقه هستند . تشکر انرژی ما را وسیع می کند و روحیه مثبت و انرژی بیشتری به طرف مقابل می دهد .

 

هر چه را می بخشیم انتظار برگشت و معاوضه نداشته باشیم تا بخشش ما جریان یابد و به سوی ما باز گردد . صدقه با نیت عشق ، برترین نوع بارش است . عاشقانه بباریم و لذت ببریم .

 

 


قانون پذیرش

فقط آن هنگام شهامت رویارویی با شرایط را پیدا می کنیم که بدون خیالبافی و خود فریبی ، آنها را همانگونه که هستند دریابیم . آنگاه نوری از ورای رویدادها تابیدن می گیرد که نشانگر مسیر پیشرفت و موفقیت ماست .[1]

 

هدایت الهی ، اساس درک و حمایتی ست که ما برای شروع دریافت « قانون پذیرش » به آن نیازمندیم . پذیرش ، عنصر بسیار مهمی ست که توانایی آغاز کردن روند بهبود را به ما می بخشد . تا زمانی که جرات و جسارت نگریستن به واقعیت شرایط خود را نداشته باشیم ، نمی توانیم آنها را بپذیریم . ما نمی توانیم آنچه را که قادر به دیدن و حس کردن نیستیم ، بهبود ببخشیم . با این وجود بیشتر اوقات رنج های گذشته و ترس هایمان از آینده ما را چنان در گیر می کنند که نمی گذارند زندگی خود را همچون یک مجموعه کامل ببینیم . دید مبهم ، ما را از زیستن در حال و راهیابی به سوی والاترین سطح آگاهی باز می دارد .    

 

پذیرش ، هنگامی به وجود می آید که دست از پیش داوری ها و انکار بکشیم و حال را همانگونه که هست ببینیم ، بدون آنکه در محدوده هر گونه احساسات و داستان پردازی گرفتار شویم . داستان پردازی ، ما را در گیر هزار توی بی انتهای توجیهات می کند و قدرت تشخیص حقیقت از توهم را از ما می گیرد . این داستان ها ساختارهای دفاعی طراحی شده ای هستند که در برابر دردهای گذشته از ما محافظت می کنند . هنگامی که در تسخیر داستان خود هستیم ، دیگر چندان در زمان حال زندگی نمی کنیم و بر عکس اسیر تجربیات همسان خود در گذشته که التیام بیافته اند ، می شویم . در این وضعیت ، تصور می کنیم که در حال دست و پنجه نرم کردن با زندگی هستیم ، اما در حقیقت با دردهای التیام نیافته خود دست به گریبان شده ایم .

 

باید درک کنیم که آنچه در زمان حال روی می دهد ، ما را به التیام زخم های گذشته مان فرا می خواند . برای شکستن محدودیت های داستان خود و رهایی از آن باید مرز میان واقعیت و تخیل را تشخیص دهیم . این که چه حوادثی در گذشته رخ داده است و اینک چه می گذرد ، دردهای کنونی ما چیستند و دردهای التیام نیافته گذشته کدام ها هستند .

 

احساسات و هیجانی که در داستانمان نهفته است ، ما را از دیدن حقایق زندگی مان باز می دارد . نمایش  نامه های ما همیشه شخصی و دارای این مضمون هستند : « آنچه برای من اتفاق افتاده است . » داستان ما همیشه در زیر لایه سطحی خود ، رد پایی از دوران کودکی مان را در بر دارد .

 

یک جنبه مهم در بهبود ما این است که بیاموزیم چگونه میان داستان و حقیقت تفاوت بگذاریم . حقیقت ، مشاهده ی رویدادهای زندگی بدون پیش داوری ست . توهم ، داستانی است که ما بر مبنای توجیه احساسات بهبود نیافته گذشته خود می آفرینیم . تشخیص توهم از حقیقت در زندگی ، مبنای پذیرش است .

تشخیص داستان از حقیقت ، یک تجربه ی دگر گون کننده ی زندگی است و این امکان را برای ما فراهم می آورد تا با مشاهده بدون پیش داوری رویدادهای زندگی خود ، آنها را از جهنم غم انگیزی که در آن به سر می بریم جدا کنیم .

 

پذیرش حتی در بدترین شرایط ، ابزار قدرتمندی برای تغییر زندگی است . اگر ما به این مفهوم که زندگی درست همان طوری است که باید باشد ایمان نداشته باشیم ، نمی توانیم مردم ، مکان ها و شرایط را آن گونه که هستند بپذیریم . در این صورت همیشه سعی می کنیم که دنیای بیرون را تغییر دهیم یا به اختیار خود در آوریم . مقاومت در برابر حقیقت وجودی خودمان یا حقیقت رفتار دیگران ، فقط ما را هر چه بیشتر به سوی تاریکی انکار می کشاند .

 

خلسه انکار

انکار ، مکانیزم دفاعی منیت ماست که چشم و گوشمان را چنان می بندد که نمی توانیم زندگی را همان گونه که واقعیت دارد و بدون داستان پردازی ، تجربه کنیم . انکار ، تمامی حقایق دیگر را می کشد ، زیرا زمانی که گرفتار خلسه آن می شویم ، آنچه را که تصور و احساس می کنیم یا می بینیم ، حقیقت محض می پنداریم . وقتی در حالت انکار به سر می بریم ، در توهمی خود ساخته زندگی می کنیم که بینش ما را محدود می کند .

 

انکار ، موجب می شود تا ما برای دوری از حقیقت مطلق فقط بر آنچه می خواهیم ببینیم تمرکز کنیم . ما یاد گرفته ایم که به دلیل مشکلات خود ، انگشتمان را به سوی دیگران نشانه رویم و آنها را سر زنش کنیم . اما ایراد کاربرد این روش به منظور حمایت از خود ، آن است که ما را گرفتار این توهم می کند که خودمان پاک و معصوم هستیم و دیگران گناهکارند و ما قربانی سوء استفاده های آنان واقع شده ایم . این روش باعث می شود که همواره در تمامی شرایط زندگی خود خشمگین ، ضعیف و بی میل و رغبت باشیم . چنین نگرشی ما را از طراوت و شادابی دور نگه می دارد و در میان درد و اندوه رها می کند .

 

افراد و شرایط پیرامون ما به دلیلی وجود دارند و حتی اگر نتوانیم موهبت های کسانی را که بد خلق ، کم ارزش یا سهل انگار هستند ببینیم ، شاید همین موارد هدیه منحصر به فرد و مورد نیاز ما برای رشد و بالندگی باشند .

 

قانون پذیرش به ما امکان درک عمیق این نکته را می دهد که چه آگاه باشیم یا نباشیم ، همیشه در حال تکامل هستیم . زندگی هر کدام از ما به گونه ای طراحی شده است که دقیقا آنچه را که برای حفاظت از خود در سیر تکاملی بی همتایمان نیاز داریم ، دریافت کنیم . تا آن هنگام که دریابیم در این جهان آفریده خداوند ، همه چیز دقیقا همان گونه کامل و بی نقص است که باید باشد ، زندگی خود را با مردم ، مکان ها و پدیده هایی که با آرزوهای ما تفاوت دارند می گذرانیم . ما در گیر ستیزی درونی در رویارویی با هر آنچه که هست می شویم و با این کار فقط بر درد و رنج خود می افزاییم . وقتی به سوی قانون پذیرش گام برداریم می بینیم ، هر چیزی که در این لحظه روی می دهد ، درست همان است که باید باشد . آنگاه در می یابیم که در این جهان ، هیچ چیز اتفاقی و تصادفی نیست . هنگامی که ما کامل بودن و نظم هستی را انکار می کنیم ، به زندگی آکنده از ترس ، رنج و نا امیدی محکوم می شویم . انکار واقعیت های زندگی ، جنگی است که ما هیچ گاه نمی توانیم در آن پیروز شویم .

 

خرد هستی که در درون ما حضور دارد ، می داند که برای در آغوش کشیدن شکوه وجودمان دقیقا به چه نیاز داریم . هر یک از ما برای رشد و تکامل خود نیاز داریم به شکوه بی همتایمان که از پیش در درون ما رمز گذاری شده است ، برسیم . این رمز با اطلاعات حیاتی و مهمی که در بر دارد ، ما را به شگفت انگیز ترین تجلی وجودمان رهنمون می شود . خرد هستی ، ما را هدایت می کند که به درستی ، مناسب ترین افراد را به سوی خود بخوانیم تا رویدادها و احساساتی را که برای آگاهی از والاترین تجلی وجود خود نیاز داریم ، با آنها تجربه کنیم .

 

هیچ وقت نمی دانیم زندگی چگونه خواهد بود و چه اتفاقات خاصی روی خواهد داد . قانون پذیرش به ما می آموزد که آگاهانه یا نا آگاهانه همیشه در حال رشد و تکامل هستیم . امکان دارد آنچه بدترین اتفاق زندگی به نظر می رسد ، بخشی از طرح عالی الهی باشد که ما را به سوی تکامل ، آرامش و رضایت خاطر هدایت می کند . پذیرفتن شرایط ، خود به خود ستیز درونی تان را فرو می نشاند و آزادی مشاهده امکانات جدید زندگی را به شما می دهد .

 

پذیرش ، همچنین به مفهوم اعتماد است . زمانی که اسیر دردهای عاطفی هستیم ، اعتماد کردن وظیفه ای دشوار به نظر می رسد . اما باید بدانیم که ما از بسیاری مسایل بی خبر هستیم . یک شبکه بنیادین ، پیرامون هر یک از ما را احاطه کرده است ، هر چند که قادر به دیدن آن نیستیم . تار و پود این شبکه ، امکانات گوناگون زندگی هستند . ما حین پیمودن مسیر زندگی ، پیوسته حق داریم که راه خود را انتخاب کنیم . هر اتفاقی که در زندگی روی می دهد ، در واقع بذری برای امکانات نا محدود آینده ما است .   

 

در هر لحظه ، فرداهای گوناگون و بی شماری در دسترس شما قرار دارد که هدف تمامی آنها هدایت شما در روند بازگشت به سرشت الهی تان است . برخی از این راه ها ساده تر از بقیه هستند . اگر همیشه شما مسیر خود را از طریق بخش کم ارزش تر وجودتان که آمیخته با ترس ، اعتیاد و نارضایتی است انتخاب کنید ، سالیان سال با کوهی از درد و رنج رویارو خواهید شد . اگر مسیر خود را از طریق بخش والای وجودتان انتخاب کنید ، باز هم در طول راه با دشواری های فراوانی روبه رو خواهید شد ، اما با پذیرفتن این مطلب که آنچه روی می دهد دقیقا همان است که باید باشد ، محکم و استوار گام بر می دارید . در این حالت می دانید که تنها نیستید و نیرویی مقدس و الهی شما را همراهی می کند . هنگامی که در هماهنگی با هستی به سر می بریم ، از حق انتخاب مطلق برخوردار هستیم . یک ضرب المثل قدیمی می گوید : « زندگی برای عاقل ، مدرسه و برای نادان دشمن است . »

   

اگر انسان عاقلی باشیم ، از اشتباهات خود درس می گیریم و از نقطه ضعف هایمان کسب قدرت می کنیم . در این صورت رویدادهای زندگی خود را مورد کند و کاو قرار می دهیم و با یافته های جدید حاصل از این بررسی ها زخم های گذشته را التیام می بخشیم . به این ترتیب ما می توانیم بخشی از خرد سترگ هستی را بهسازی کنیم . خرد الهی برای کشف گزینش های مختلف زندگی به ما الهام می بخشد و بر این اساس در می یابیم که دلیل ویژه ای برای آن که این لحظه در این مکان خاص ایستاده ایم ، وجود دارد .

 

رهنمودهای الهی از طریق رویدادهای همزمان با ما سخن می گویند . معمولا درک نمی کنیم چرا هنگام تصمیم گیری در باره ی موضوعی خاص ، احساس می کنیم مجبور به انتخاب هستیم یا چرا در باره برخی موارد یک روز هیجان زده و خوشحالیم و روز دیگر همان مورد ما را ناراحت می کند . شاید نفهمیم که چرا از شغلمان اخراج شده ایم و یا چرا ... اما زمانی که به گذشته بنگریم ، اغلب در می یابیم که چگونه هر شخص یا رویدادی برای ما نشانه ای بوده است تا بدانیم در هر لحظه چه کسی هستیم .

 

هنگامی که از کوهی بالا می رویم ، معمولا غیر ممکن است بتوانیم خود کوه را به درستی ببینیم . زمانی که برای صعود از هر صخره در تلاش و تکاپو هستیم ، با خود فکر می کنیم : « چه قدر احمقانه ! چرا من اینجا هستم ؟ چرا این کار را انجام می دهم ؟ » اما وقتی به قله می رسیم و به پایین نگاه می کنیم ، در می یابیم که چه قدر از سطح زمین بالا رفته ایم و این موفقیت بزرگی برای ما به شمار می آید .

 

هنگامی که بررسی و توجه به الگوی رویدادهایی را که ما را به لحظه حال رهنمون شده اند ، آغاز کنیم ، نوعی زندگی آگاهانه را تجربه خواهیم کرد . این پیوستگی رویدادها که برای ما نادیدنی ست ، همرخدادی نامیده می شود . این ارتباط میان رخدادها زبان سحر آمیز زندگی ست . همرخدادی ، نقشه راهنمای ما برای دست یابی به امکانات زندگی ست . با این آگاهی هشیارانه ، ما می توانیم ورای شرایط را ببینیم و به پیوستگی و ارتباط میان اشخاص و رویدادها زندگی خود پی ببریم . هنگامی که ما رویدادها را از میان منشور تجربه کننده ی همرخدادی مورد تفسیر و بررسی قرار دهیم ، می توانیم به حکمت الهی برای یافتن راه منحصر به فرد خود پی ببریم .

 

 



[1]   ای چینگ