سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

آرزو داریم فرزندمان کسل و بی حوصله نباشد

غلامحسین ریاحی

برای والدین کمتر حرفی مانند شنیدن این نوع جملات از زبان فرزندان که (( حوصله ام سر رفته )) یا (( کاری برای انجام ندارم )) ناراحت کننده است . برای رهائی از تکرار این نوع جملات به پیشنهادات ما توجه کنید :

در پاسخ این جمله که (( حوصله ام سر رفته )     ) بگوئید : عالی است ، اشکالی ندارد که حوصله ات سر رفته . حتی بگوئید : گاهگاهی بی حوصلگی برای تو خوب است . اگر چند بار اینکار را امتحان کنید و در بیان آن کاملا جدی باشید ، فرزندان شما دیگر فکر نخواهند کرد که این مسئوولیت شما است که شما مرتب برای آنها برنامه ریزی کنید .

با مجبور کردن فرزندان به کشف کار های قابل اجرا قادرید تا خلاقیت را در آنان شکوفا سازید .

اگر مطمئن هستید که فرزندان شما کار های زیادی برای انجام دارند و بی حوصلگی آنان از خودشان است و نه از کمبود امکانات می توانید با آموزش این مطلب که : (( هیچ اشکالی ندارد که هر لحظه کاری برای انجام داشته باشی )) ، کار بزرگی در حق آنان انجام دهید . 

 

 


آرزو داریم فرزندمان روی پای خود بایستد

غلامحسین ریاحی

بدون تردید ، یکی از مهم ترین وظایف شما به عنوان یک پدر یا مادر ، پرورش استعداد ها وتربیت کودک از نقطه نظر شخصیت فردی واجتماعی است ، به گونه ای که پس از گذشت سالیان کودکی و نوجوانی و به هنگام جوانی و پس از آن قادر به زندگی واقعی و پرثمر باشد . اما پرسش این است که چگونه می توان چنین هدفی را دنبال کرد و به آن دست یافت ؟ ! مطالبی که در زیر ارائه می شوند به صورت مختصر و مفید سعی دارند پاسخ این پرسش شما را تا حد امکان بدهند .

 

حق انتخاب را ازکودکان خود نگیرید .

توجه داشته باشید که به جای آنکه به صورت مستمر برای کودکانتان انتخاب کنید وتصمیم بگیرید ، بهتر است به او حق انتخاب بدهید . برای نمونه ، به هنگام لباس پوشیدن می توانید از او بپرسید که کدام لباسش را مناسب تر می داند وکدام یک را ترجیح می دهد ؟ شاید این امر برای شما بسیار ساده به نظربرسد ، اما جالب است بدانید که همین انتخاب های کوچک و به ظاهر سطحی می توانند قدرت تشخیص و انتخاب را درکودک شما بالا ببرند . نکته جالب تر آن که اگر بتوانید درمورد نوع و نحوه انجام کار یا بازی ، به کودک پیشنهاد انتخاب بدهید ، همین انتخاب ، از بی میلی کودک به انجام همان کار یا بازی به شدت خواهد کاست !

 

برای تلاش وکوشش فرزند دلبندتان ارزش واقعی قائل شوید .

اگر کودک شما برای پوشیدن لباسش زمان زیادی را صرف می کند ویا به سختی قادراست بند کفش های خود را ببندد ، بهتر است به جای دخالت درکار او ، به او فرصت انجام کار را بدهید و به اعمالی که انجام می دهد احترام بگذارید وحتی پس ازموفقیت ، او را تشویق کنید . توجه داشته باشید که هرگز برای تشویق کودک خود به انجام کارهایش ، از جملات رایجی مثل : آسان است یا کاری ندارد استفاده نکنید ، زیرا دراین صورت کودک شما اینگونه خواهد پنداشت که کاری انجام نداده است . به جای مطرح کردن سختی یا سادگی کار بهتر است اطلاعات مفیدی را دراختیار کودک خود قراردهید .

 

بگذارید کودک شما مالک خودش باشد .

توجه داشته باشید که بیش از حد سر و وضع کودکتان را مرتب نکنید لازم نیست مدام یقه پیراهن او را مرتب کنید و موهایش را شانه بزنید . کودک به رغم میل شما ، این کار را یک دخالت آشکار درمورد خود می داند . بهتر است این گونه کارها را به صورت غیر مستقیم از او بخواهید و به هنگام رعایت این مسائل او را درسطح لازم تشویق کنید .

 

از کودکان خود ، بی جهت و بیش از اندازه سوال نپرسید .

کودک شما این امر را نیز دخالت در زندگی خصوصی خودش تلقی خواهد کرد . توجه داشته باشید که کودکان در موقع مناسب و به فراخور نیاز واقعی اقدام به صحبت خواهند کرد و توضیحات لازم را به شما خواهند داد . البته این مسئله به هیچ وجه به این معنی نیست که هرگز از کودک خود سوال نپرسید بلکه به آن معنی است که به اثرات احتمالی پرسش خود از فرزندتان آگاه باشید . این نکته را نیز از یاد نبرید که در برخی موارد کودک شما دوست دارد از او بپرسید تا برای شما توضیح دهد و از بیان کارهایی که انجام داده است لذت ببرد .

 

برای پاسخ دادن به فرزند خود تعجیل نکنید

آن زمان که کودک شما از شما پرسشی دارد ، بهتر است با مکث مختصر ولازم ، به او فرصت تفکر بدهید . برای نمونه دربرخی موارد می توانید پس ازمطرح شدن پرسش او ، از کودکتان بپرسید که خودش درآن مورد بخصوص چه می اندیشد ؟! توجه داشته باشید که معمولا کودک شما به هنگام پرسیدن ، پاسخ را درذهن دارد و به دنبال درستی یا نادرستی آن است . جالب است بدانید که این روش می تواند یکی از بهترین روش ها برای تمرین تفکر فرزند دلبند شما باشد .

 

کودک خود را به خانه و محیط محدود عادت ندهید .

اجازه دهید کودک شما با محیط خارج درحد معقول ارتباط داشته باشد . برای او شرح دهید که دردنیای خارج از منزل ، دنیای بزرگتری وجود دارد که می تواند برای او بسیارجالب ومفید باشد .

 

به رویاهای کودک خود اهمیت دهید .

هیچ گاه از یاد نبرید که رویاهای کودکان شما یکی از پرارزش ترین دارایی های آنهاست . هیچ گاه کودک خود را به خاطر خیال پردازی و غرق شدن در رویاهای زیبا و ارزشمندش سرزنش نکنید . از او بخواهید که رویاهای خود را برای شما به صورت کامل تعریف کند . توجه داشته باشید که این کار به شما کمک خواهد کرد که با بسیاری از زوایای آشکار و پنهان شخصیت وجودی کودک خود آشنا شوید و به بسیاری از خواسته های او پی ببرید .

 

به کودک خود فرصت اشتباه بدهید .

هیچ گاه خود را به خاطر اشتباهات اولیه سرزنش نکنید . مطمئن باشید که شما نیز دردوران کودکی خود بارها و بارها همین گونه اشتباهات را تجربه کرده اید . درصورت سرزنش او ، بی اختیار قدرت تجربه کردن را از او می گیرید و اعتماد به نفس او را درحد بسیار زیادی تضعیف می کنید و به این ترتیب قدرت انتخاب و اختیار را از او سلب می کنید . به جای سرزنش بی موقع و بی تأثیر ، به او به صورت غیر مستقیم آگاهی بدهید .

 

هیچ گاه درمورد کودک خود ، هرچقدر که کودک باشد صحبت نکنید .

توجه داشته باشید که کودک شما از بدوتولد می آموزد و این قدرت آموختن به سرعت در وجود او رشد می کند . هرگز خجالتی بودن یا نادانی او ویا ضعف او را پیش رویش و درمقابل دیگران بازگو نکنید . دراین صورت کودک شما به شدت تضعیف می شود احساس می کنند که درحد شی ای که هیچ اراده ای ندارد تنزل کرده است .

 

اجازه دهید که کودک شما به پرسش هایی که از او می شود شخصا پاسخ دهد .

بارها و بارها دیده ایم که به محض پرسیدن سوال ازکودکان ، والدین و اطرافیان به جای آنها به جای کودکان ، لب به سخن می گشایند و همه چیز را تشریح می کنند . از یاد نبرید که کودک شما نیز علاقه مند است که اطلاعات خود را بروز دهد و به توصیف وتشریح بپردازد . همچنین ممکن است درشرایط و لحظاتی خاص دلش نخواهد به پرسش ها به صورت کامل پاسخ دهد . توجه کنید که او نیز برای خود رازهایی دارد که می خواهد پوشیده بمانند .

 

تا حد امکان به جای گفتن نه ازکلمه آری استفاده کنید .

به جای آن که مداوم به کودکتان کلمات نمی توانی ونمی دانی ونمی خواهی و بسیاری نه های دیگر را بگویید ، او را آگاه سازید که چرا نمی تواند کاری را انجام دهد ویا چرا شما نمی توانید کاری را برای او انجام دهید . توجه کنید که در بسیاری ازموارد می توانید با یک پرسش به موقع ذهن کودک خود را متوجه مشکل سازید .

 

کودکتان را درفعالیت های اجتماعی شرکت دهید .

هرگز به خودتان اجازه ندهید که جلوی فعالیت های کودکتان را بگیرید ویا او رامنع کنید . به صورت مستقیم او را برای شرکت درچنین کارهایی تشویق کنید و به صورت پوشیده وغیر مستقیم او را درانجام کارها دنبال کنید و حتی به صورت غیرمستقیم و پنهانی به اوکمک کنید . در این صورت به سرعت کودک شما حالتی اجتماعی به خود خواهد گرفت و اعتماد به نفس لازم و قدرت انتخاب آگاهانه و توانایی برخورد و رویارویی با مشکلات را پیدا خواهد کرد و به مفهوم واقعی کلمه روی پای خودش خواهد ایستاد .

 

توجه داشته باشید که هرکدام از کودکان دارای حالت های روحی و روانی و همچنین توانایی جسمی خاص خود هستند ، پس بی جهت نخواهید همه کودکان در مسیری مشابه ویکسان حرکت کنند و به موفقیت هایی چون یکدیگر برسند . پیش از هر چیزی کودک خود را به خوبی بشناسید و اجازه بدهید که او نیز بتواند خود را به شما بشناساند .

 

 

 


آرزو داریم فرزندانی با تربیت داشته باشم

غلامحسین ریاحی

همیشه با آغوش باز پذیرای فرزندان خود باشید و با صبر و حوصله به حرفهای آنان گوش فرادهید .

فرزندان خود را دوست داشته باشید .

با تمام مشکلات زندگی ، فرصتی برای صرف وقت با فرزندان خود پیدا کنید .

به فرزندان خود فرصت تجربه و احساس مهر و محبت رابدهید .

فرزندان خود را در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های خانواده دخالت دهید ‌. ( به هنگام تصمیم گیری به نظرات فرزندان توجه کنید )

وقتی فرزندان شما به پرسش های تان جوابهای بی سر و ته می دهند خشمگین نشوید .

به فرزندان خود فرصت اظهار نظر بدهید .

عواطف و احساسات فرزندان خود را تائید نمائید .

جزئیات اندیشه های خود را با فرزندانتان در میان بگذارید و از کلی گوئی بپرهیزید ‌.

کارهای خوب فرزندانتان را به آنها یاد آور شوید و با آنها از علت اینکه رفتارشان را خوب می دانید حرف بزنید ‌.

وقتی فرزندان شما اشتباه میکنند به آنها صفت بد نبندید ‌. توجه داشته باشید که کودکان به عمد کاری صورت نمی دهند و قصد خشمگین کردن شما را ندارند ‌. فرزندان شما گاه اشتباه می کنند چون کودک هستند و همه کودکان از این اشتباهات می کنند ‌.

شما مسئول عزت نفس کودکان خود هستید ‌. متوجه حرف هائی که می زنید باشید و تا حد امکان مثبت حرف بزنید ‌. 


آرزو داریم فرزندانمان همدیگر را دوست داشته باشند

غلامحسین ریاحی 

همه والدین امیدوارند که فرزندانشان به یکدیگر عشق ورزیده و احترام بگذارند ، یا حداقل از آنها انتظار دارند که همبازی خوبی برای یکدیگر باشند و رفاقت و سازگاری داشته باشند . با وجود این ، سرو صداها و برخوردهای بین فرزندان تنش های زیادی در خانه ایجاد می کند و پدر و مادر را درمانده می سازد .

اما چه کنیم تا فرزندانمان یکدیگر را دوست بدارند ، همان قدر که ما دوستشان داریم ؟ و چگونه می توان کمی صلح و آرامش به فضای خانه هدیه کرد ؟

نکات مهمی در باره روابط بین خواهرها و برادرها وجود دارد ، ازجمله :

هریک از فرزندان به طور طبیعی به خواهر یا برادر خود عشق می ورزند . آنها می خواهند که دوست بدارند و دوست داشته شوند .

همه فرزندان نیازمند توجه و آغوش گرم والدین خود هستند . توجه مستقیم و اندیشیدن به نیازها و خواسته های آنان و در دسترس بودن والدین از مهمترین نیازهای کودکان به شمار می آیند .

زمانی که والدین به نیازهای مهم کودکان توجه نکنند ، آنها به آسیب دیدگی روحی دچار می شوند که به صورت نا امیدی و بی اعتنایی بروز می کند .

در بیشتر موارد ، فرزندان ، احساسات خود را پنهان می کنند ؛ زیرا کسی در اطراف و نزدیکی آنان وجود ندارد تا شنونده گفته های آنان باشد و از احساسات نهفته آنها با خبر شود .

زمانی که والدین به فرزند دیگر توجه می کنند یا اینکه با دوست خود به گفتگو مشغولند ، احساسات کودک آسیب دیده تحریک می شود . او بیش از پیش نسبت به توجه والدین احساس نیاز می کند، نیازی فوری و اضطراری که باید به آن پاسخ داد.

کودکی که نسبت به توجه والدین خود احساس نیاز می کند ، به طور طبیعی ولی در شرایطی دور از انتظار والدین احساس درونی و نهفته خود را آشکار می سازد. احساساتی که به شکل گریه کردن ، خندیدن ، بدخلقی ، عرق کردن ، لرزیدن ، دعوا کردن بروز می کند و به منظور جلب توجه و رضایت پدر و مادر آشکار می شود. این رفتارها ادامه می یابد تا عملکرد والدین متوقف شود و توجه آنها به سوی فرزندشان معطوف گردد.

شنیدن حرفهای فرزندان بدون قضاوت کردن راه مناسبی است که به فرزندان کمک می کند تا بتوانند فشار روانی موجود را بر طرف سازند . پس از یک گریه طولانی ، کودک می داند که جایگاه مطمئنی برای عشق ورزیدن درانتظار اوست و همه اطرافیان از اضطراب و نگرانی حاصل از فشار روانی ای که او را آزار می دهد، باخبر شده اند.

مداخله کردن در درگیریهای کودکان ممکن است آسیب دیدگی را بیشتر کند . در این هنگام به فرصت کافی نیاز داریم تا گفته های آنان را بشنویم و درفرصتی مناسب احساسات خود را بیان کنیم .

  ...

 

توجه به این مطالب به والدین کمک می کند تا هنگام در گیری فرزندان برخورد مناسبی داشته باشند .

بیشتر کودکان نسبت به فرزند دیگر احساس حسادت و خشم دارند . اما هرگز احساسات کودک به این دو محدود نمی شود ، اگر چه از نظر پدر ومادر، شاخص ترین احساسات کودک به حساب می آیند.

فرزندان ما زمان زیادی را برای بازی کردن و همکاری با یکدیگر صرف می کنند ، در حالی که درهمین زمان که آنها رفتاری دوستانه با یکدیگر دارند ، ما مشغول شستن ، پختن ، نظافت کردن و پرداختن به کارهای روزانه هستیم.

 

بهترین توصیه ها هنگام درگیری خواهران و برادران :

اگر برای هر یک از فرزندان زمانی مناسب صرف کنیم و شنونده اظهارات و احساسات آنها باشیم ، احساس آنها درباره توجه ما به آنها بدون خدشه می ماند و مطمئن هستند که برای والدین خود اهمیت دارند .

با دقت وهوشیاری مداخله کنید یا حداقل پس از ? دقیقه ی اول درصحنه حاضر شوید . حضور به موقع شما درصحنه درگیری ، کمک می کند تا بتوانید به مسئله پی ببرید و مانع عصبانیت فرزندان و صدمه زدن یا اهانت کردن آنها به هم بشوید . پیش از شروع و ادامه یافتن درگیری ، راحت تر می توان اضطراب و ناراحتی موجود را برطرف ساخت. اگر نتوانستید به موقع حاضر شوید از فرزندانتان عذرخواهی کنید : متأسفم از این که نتوانستم به موقع حاضر شوم و از بروز حوادث ناراحت کننده جلوگیری کنم . به من بگویید چه اتفاقی افتاده است ؟

فرزندان ما پس از درگیری می توانند به راحتی رفتاری دوستانه با یکدیگر داشته باشند ، البته درصورتی که مورد سرزنش قرا رنگیرند . اگر والدین بتوانند درخانواده به طور منصفانه رفتار کنند و مسئولیت ها را برعهده بگیرند ، فرزندان می توانند احساسات درونی خود را بهتر ابراز کنند و از آسیب دیدگی های روحی در امان بمانند. به آرامی و نرمی با آنها گفت و گو کنید. به نوبت از هر یک از آنها بپرسید که چه اتفاقی افتاده و به سخنان هردو با دقت گوش دهید . بیان کردن احساسات درونی مهمترین بخش درگیری است . به آنها فرصت کافی بدهید ؛ زیرا برقراری پیوند دوباره نیاز به زمان کافی دارد.

در برخی موارد، یکی از کودکان به دیگری ضربه وارد کرده و فرار می کند. در این گونه موارد ، واکنشهای خود را تغییر دهید ؛ به طور مثال بار اول وقت بیشتری با کودک آسیب دیده یا مجروح صرف کنید و سپس به سوی فرد دیگر بروید. بار دوم فقط به کودک آسیب دیده توجه کنید. هر دو کودک به کمک شما نیازمندند . کودکی که ضربه را وارد کرده احساس پشیمانی می کند ، او فرد بی مسئولیتی نیست بلکه نتوانسته احساس خود را بیان کند و کنترل خود را ازدست داده است .

اغلب کودکان یکدیگر را دوست دارند و به طور طبیعی به سوی هم کشیده می شوند . اگر والدین به موضوع هایی که دوستی فرزندانشان را پایدار و مستحکم تر می کند توجه داشته باشند، روابط دوستانه بین فرزندان تداوم خواهد یافت.

بچه ها همیشه به دنبال بهانه می گردند تا بتوانند احساسات درونی خود را بیرون بریزند، به طور مثال هنگامی که بستنی می خورند اگر فرزند دیگر یک قاشق بیشتر بستنی بخورد، درگیری شروع می شود و از این طریق احساس حسادت ، نیاز ، درماندگی و عدم پذیرش از سوی آنها ابراز می گردد . زمانی که والدین گریه ، بدخلقی و خشم فرزند خود را تحمل کنند و با حوصله به حرف های او گوش کنند ، به اشتباه خود پی می برد . گوش دادن به سخنان کودکان آسیب دیدگی روحی آنها را ترمیم می کند و روابط موجود را محکمتر می سازد.        

 

 


آرزو داریم که فرزندمان کودکان دیگر را در اسباب بازی های خود شریک کند

غلامحسین ریاحی

قدم اول

آیا می دانید بین کودک شما و همبازی هایش چه می گذرد ؟

به عنوان بزرگتر کودک ، باید حواس تان باشد که وقتی هم بازی های کودک تان دور و بر او را می گیرند چه بر آن ها می گذرد . وقتی مشغول بازی هستند به حرف های آن ها گوش کنید . شاید کودک شما از ترس آن که مبادا اسباب بازی محبوبش بشکند یا روی آن خط بیافتد و یا آن را برای همیشه از دست بدهد با دیگران قسمتش نمی کند .

 

دقت کنید ببینید شاید در میان هم بازی های کودک تان ، بچه ای باشد که رفتاری خشن با اسباب بازی ها دارد و اغلب آن ها را می شکند و یا « تصادفا » آن ها را با خود به خانه می برد و دیگر پس نمی دهد . اگر چنین باشد پس شما هم نباید اجازه بدهید که کودک تان اسباب بازی هایش را به دوستانش بدهد .

 

حتی می توانید کودک تان را تشویق کنید تا هر وقت آن هم بازی منحصر به فردش می آید اسباب بازی های محبوبش را دور از دست او قرار دهد . باز هم بهتر است دقت کنید کودک تان با چه کسی دارد بازی می کند .

 

قدم دوم

خودتان را به جای آن ها بگذارید . شاید در میان دوستان و اعضای خانواده تان کسی باشد که چیزی را امانت می برد و دیگر پس نمی دهد یا درب و داغان ، کثیف و از کار افتاده تحویل تان می دهد . چه کسی دلش می خواهد وسایلش را به چنین آدمی امانت بدهد ؟ نه شما و نه من ،

 

پس از کودک تان نخواهید با وجود چنین کسانی از اسباب بازی هایش بگذرد . از طرف دیگر ممکن است دوستی داشته باشید که وسایل شما را می برد ولی به موقع و مثل روز اولش به شما بر می گرداند در این صورت خود شما هم مایل هستید تا او را در داشته های خود شریک کنید . درست نمی گویم ؟

 

این موضوع را با کلماتی ساده برای کودک تان عنوان کنید . از او بپرسید آیا هم بازی اش از اسباب بازی هایش خوب مراقبت می کند ؟ با آن هاصحبت کنید و بخواهید که به این موضوع فکر کنند . اگر هم بازی اش بی ادب است نگذارید کودک تان با او شریک شود .

 

قدم سوم

گوش کردن « به خودتان » است . پس از آن که از رفتار هم بازی های کودک تان آگاه شدید قدم بعدی استفاده از کلماتی است که کودک تان بفهمد . وقتی حرف از اسباب بازی و اشیا می زنید بهتر است بگویید « حالا نوبت دوست توست که کمی هم با اسباب بازی بازی کند باشد ؟ » و این جمله برای کودک تان قابل فهم است .

 

قدم چهارم

اگر کلمات را در جای خود استفاده کردید و دیدید که کودک شما اصلا اهل شراکت و این حرف ها نیست و نوبتی هم سرش نمی شود پس باید چه کرد ؟

 

می توانید بگویید « باید با دوستت نوبتی بازی کنی ، والا اسباب بازیت را می گیرم و دیگر آن را به تو پس نمی دهم تا وقتی که بخواهی آن را به هم بازیت هم بدهی » .

 

احتیاجی به خشونت نیست . لازم هم نیست تهدیدش کنید که دیگر رنگ اسباب بازی اش را نمی بیند . فقط یک بار ، خیلی آرام و منطقی تنها به کودک گوش زد کنید . اگر کودک بهانه اسباب بازی اش را گرفت به او توضیح دهید که جایش امن است و تا وقتی که قبول نکند آن را یک بار هم به هم بازی اش بدهد نزد شما خواهد ماند .

 

اصلا مهم نیست بعدش چه می شود ، کوتاه نیایید . هر وقت کودک شرط شما را قبول کرد آن را به او بازگردانید . برای او مهلت تعیین کنید تا پس از تمام شدن مهلت آن را به شما برگرداند .