آرزو داریم فرزندانی مسئوولیت پذیر داشته باشیم
غلامحسین ریاحی
در پاسخ به این آرزو راه های متعددی را می توانیم عرضه کنیم که اهم آنها عبارت اند از :
القاء و تذکر :
در این جا مسئولیتی مستقیماً به عهده کودک گذاشته می شود و اجرای آن از کودک خواسته می شود ، این راه ، بی دردسرترین و آسان ترین راه برای مربی است ولی تاثیر آن در کودک اندک است .
ارائه الگو :
والدین در خانه و دیگران در جامعه ، همچون الگوهایی برای مسئولیت و حتی مسئولیت پذیری کودکان هستند ، رفتاری را که کودک از آنان می بیند یاد می گیرد و بروز می دهد ؛ خواه رفتار ، مطلوب باشد و یا نامطلوب ؛ استاد عمل کودک رفتار آنهاست . بدین نظر نه تنها والدین بلکه همه کس لااقل در برابر کودکان باید رفتار خود را تحت کنترل داشته باشند . دیدن بی عدالتی ها ، بی تفاوتی ها و خطاهای الگوها دامی خطرناک برای کودک است .
تلقین :
کودکان شدیداً تحت تاثیر آن هستند مخصوصاً در سنین 16 – 11 ، با کمترین پند و اندرزی راه خیر و صلاح در پیش می گیرند و نیز با کمترین تذکری از راه اصیل منحرف می شوند . چه خوب است که تلقین بر اساس ارائه الگو باشد ، زیرا در کودکان تقلید قوی است . جلوه آن کتاب خوانی کودک چهار ساله است که بر اساس تقلید از رفتار پدر انجام می گیرد . در تلقین ، جالب به نظر آمدن برای کودک نقش اساسی دارد .
به همین نظرگاهی کودک نقش آب حوضی ، زمانی نقش لباس فروش ، بقال ، پلیس ، راننده و ... را بازی می کند . او مقلد خوبی است و چه بسیار مسئوولیت ها را که به صورت غیر مستقیم می آموزد نه مستقیم ، فی المثل بهترین راه واداشتن طفل به مطالعه ، سرگرمی خود والدین به مطالعه است .
تماس مستقیم و تجربه :
برای آموزش مسئوولیت تنها ارائه الگو و تلقین کافی نیست باید اجازه دهیم که او با مسئوولیت خود تماس پیدا کند و زمینه ی مورد نظر را تجربه کند . ضمن تجربه و تماس با مسئولیت :
اولاً : روح مسئوولیت از راه تجارب قوی می شود .
ثانیاً : مسئوولیت در آدمی راسخ و ریشه دار می گردد .
ثالثاً : به مسئوولیت عادت می کند .
رابعاً : اشتباهات او در حین عمل ، رفع و اصلاح می شود .
خامساً : در ضمن تجربه و تمرین ، شغل و مسئوولیت آینده ی فرد معلوم می شود و امکاناتی را که برای موفقیت او در زندگی آدمی مورد لزوم است فراهم می گردد .
مسئولیت را با چه کارهایی شروع کنیم
برای این سوال دو پاسخ می توان معین کرد :
کاری که به تناسب و برحسب جریانات عادی پیش آید .
کار و مسئوولیتی که متناسب با مقتضای سنی و امکانات مورد نظر باشد .
در زندگی روزمره کارهایی که برای آدمی پیش می آید بسیار است : از پوشیدن و در آوردن لباس گرفته تا پهن و جمع کردن رختخواب ، رفع نیازهای اولیه چون خوردن و نوشیدن و پوشیدن کفش ، گذاردن بند و دکمه لباس ، ردیف کردن وسائل و ابزار شخصی و از این قبیل .
در واگذاری نوع مسئوولیت ، مقتضای سنی باید رعایت شود ، در هر سنی باید نوعی تکلیف و مسئوولیت خاص به افراد داد و توقع خاصی باید داشت . فی المثل از کودک چهار ساله نمی توان توقع داشت که در مجلس چون ما دو زانو بنشیند . ویا از کودکان شش تا دوازده ساله نمی توان انتظار داشت که شبهای ماه رمضان چون ما احیاء بدارند .
به طور خلاصه در سال های اولیه هر چند مسئوولیت سبک تر و ملایم تر بهتر ، و هر چه شیرین تر و دلچسب تر، ارزنده تر .
مثلاً از بچه سه تا چهار سال می توان خواست که کارش را روی نظم و ترتیب انجام دهد ، اسباب بازی خود را ردیف کند و آنها را در جای معینی بگذارد .
از کودک پنج ساله می توان توقع داشت که لباس خود را بپوشد ، بند کفش خود را ببندد ، خودش برای خود آب بیاورد ، دکمه کتش را بیندازد ، وقتی به دستشویی می رود ، خودش لباسش را در آورد و? در همین سن و کمی بالاتر می توان از کودک خواست اطاق یا حیاط را با جارویی کوچک تمیز کند .
از کودک پنج - شش ساله می توان خواست سفره بگستراند ، قاشق و چنگال بگذارد ، سطل آشغال را خالی کند ، به گلدان های خانه آب دهد . این کار برای سنین بالاتر در سطحی وسیع تر قابل پیاده شدن است .
کودکان نه و ده ساله می توانند مسئوولیت های بزرگتری را عهده دار شوند . فی المثل به منزل همسایه پیامی ببرند ، چیزی را تحویل دهند و یا شیئی را بیاورند .
به کودکان با سفارش قبلی به بقال می توان اجازه داد تا به مغازه سرگذر برود و مثلاً قرقره یا بیسکویتی بخرد و بیاورد . یا قفسه کتاب را منظم کند ، میز و صندلی را گردگیری کند ، کاردستی و حتی کار تولیدی انجام دهد ، و نیز از همین گروه کودکان می توان خواست رختخواب خود را پهن و جمع کنند ، زیر پای شان را تمیز کنند ظرفها را با رعایت احتیاط بشویند و ... ?
نوجوانان چهارده ساله باید تا حدود زیادی قادر به انجام کار منزل باشند ، حتی در موقع ضرورت از پزشک محل دعوت کنند که به خانه بیاید ؛ در منزل تعمیرات جزیی را انجام دهند ، حتی غذا بپزند ؛ برای مخارج منزل صورت حساب تهیه کنند ؛ گل بکارند ؛ به تعمیرات ساختمان کمک کنند ؛ به کشت و کار بپردازند ؛ درخت و گلها را درست کنند و ...?
نکاتی در واگذاری مسئوولیت ها
برای پرهیز از عواقب نامطلوبی که در واگذاری مسئوولیت ها ممکن است مطرح باشد ، مربیان و روانشناسان تربیتی نکاتی را پیشنهاد می کنند که اهم آنها عبارت است از :
میزان مسئوولیت متناسب با توانایی و استعداد کودک باشد ؛ زیرا در غیر این صورت کودک از مسئوولیت ، فراری و به آن بدبین می شود .
هرگز سعی نشود که مسئوولیت بر کودک تحمیل گردد زیرا ممکن است : اولاً مایه صدمه جسمی گردد و ثانیاً امکان دارد عصیان و مقاومت طفل را برانگیزاند .
نوع مسئوولیت هایی که به کودک واگذار می شود سریع الوصول باشد ؛ یعنی به صورتی باشد که طفل هر چه زودتر از عهده ی انجامش برآید . اگر هدف بلندی در پیش است آن را به هدف های جزیی تقسیم کنید تا طفل مرحله به مرحله آن را طی کند ؛ زیرا وصول به هدف های کوچک مشوقی درونی برای کودک خواهد بود .
در انجام مسئوولیت ، کودکان را یاری دهید . اولین گام در این مرحله آن است که او یاد بگیرد که چگونه از عهده انجام مسئوولیتش بر آید و چگونه باید به هدفش برسد . آنجا که کمکی لازم باشد سعی کنید این کمک به صورت غیرمستقیم باشد ، زیرا درغیر این صورت کودک متکی بار می آید .
در دادن مسئوولیت میزان فرصت او را در نظر گیرید . تمام وقت او را پر نکنید چون او زمانی را برای بازی خود نیاز دارد و نیز فرصتی را هم برای انجام کارهای مدرسه لازم دارد . غیر از این جنبه ، باید فرصت هایی آزاد هم در اختیار داشته باشد تا آن گونه که خود می خواهد برنامه ریزی کند .
مسئوولیت را کم بدهید و خوب تحویل بگیرید تا او منضبط و حسابگر بار آید .
برای این که در موقع تحویل گرفتن مسئوولیت دچار مشکلاتی نشوید و مجبور نگردید که او را تنبیه و از او بازخواست کنید لازم است در فاصله ی دادن مسئوولیت تا تحویل گرفتن آن وظیفه اش را به او گوشزد کنید .
با مراعات همه ی این نکات باز هم ممکن است کودک درانجام مسئوولیت دچار قصوری گردد ، در این جا زیاد سخت گیری نکنید ، انعطاف پذیر و با گذشت باشید . از او بخواهید که وظایفش را کامل و نیکو مجدداً انجام دهد .
کودک در پذیرش مسئوولیت آزاد باشد یا محدود ؟
مسئوولیت را نمی توان و نباید بر کودکان تحمیل کرد ، بلکه باید روح و میل آن را در کودکان ایجاد نمود . تجارب و بررسی ها نشان می دهد که مسئوولیت تحمیلی ریشه دار نمی گردد و به زودی از میان می رود و حتی گاهی اثر معکوس دارد ، توصیه مربیان در دادن مسئوولیت به کودکان این است که در واگذاری آن ، دو اصل مورد نظر باشد :
اصل آزادی :
منظور این است که کودک در پذیرش مسئوولیت خود آزاد باشد . اما مسئله ای که در این جا مطرح می شود این است که در بسیاری از موارد کودک صلاح و فساد امور را درک نمی کند و دادن آزادی به او ممکن است موجب لطمه ای شود . در چنین صورت شک نیست که حق رأی ندارد . رأی ، رأی والدین اوست ؛ ولی این امر موجب نمی شود که باز هم مسئوولیت به گونه ی تحمیلی باشد . می توان خواسته خود را با زبان کودک اعمال کرد . به صورتی غیر مستقیم طفل را وادار کرد حرف ما را بزند و خواسته ما را بگوید و آزادی او رعایت گردد .
این امر گو ای یک فریب تربیتی است ولی گناه به حساب نمی آید چون در طریق خیر و صلاح کودک است .
اما در صورتی که او فساد و صلاح را ولو بسیار جزئی تشخیص می دهد ، به همان میزان باید در پذیرش مسئوولیت آزاد باشد وگرنه کودک به صورت یک شیء در می آید .
گاهی مسئله صورت سومی هم پیدا می کند و آن این که درست است او صلاح و فساد را تشخیص نمی دهد ولی انتخاب او موجب لطمه ای به خیر و مصلحتش نیست . دراینجا هم آزادی او را محترم می شمریم و او را در انتخاب ، آزاد می گذاریم . بدین سان درهمه حال اصل بر رعایت آزادی است ولی گاه و بی گاه کنترل و مداخله ما هم وجود دارد .
اصل رغبت :
برای این که مسئوولیتی نیکو انجام شود باید خودِ فرد به انجام آن راغب باشد و رغبت به هنگامی است که او در انتخاب ، آزاد و در مسئوولیت ، به نحوی ذی نفع باشد .
برای موفقیت در این زمینه بهتر است که دو یا سه امر اندیشیده و مورد صلاح را در برابرش قرار دهیم و او را در انتخاب یکی از آنها آزاد بگذاریم ، فی المثل بگوییم که این دو کار در پیش است تو هم می توانی ظرفها را بشویی و هم می توانی اطاق را جارو کنی ، کدام یک را می پسندی ؟