خس چل ساله ، سفر نامه حج 1383
نویسنده : سید محمد بیطرف
مشخصات کتاب :
تعداد صفحات : 156 موسسه فرهنگی انتشاراتی پازینه شابک : 7-60-9922-964-978
قطع کتاب : رقعی قیمت پشت جلد : 20000 ریال چاپ اول : 1388
خس چل ساله ، سفر نامه حج 1383
نویسنده : سید محمد بیطرف
مشخصات کتاب :
تعداد صفحات : 156 موسسه فرهنگی انتشاراتی پازینه شابک : 7-60-9922-964-978
قطع کتاب : رقعی قیمت پشت جلد : 20000 ریال چاپ اول : 1388
فرم اشتراک
نام و نام خانوادگی تحصیلات شغل تلفن همراه :
نشانی : کد یا صندوق پستی :
هزینه اشتراک : یکساله : 100000 ریال شش ماهه : 50000 ریال سه ماهه : 25000 ریال
لطفا بهای اشتراک را به حساب جاری به شماره 79/33977313 ( قابل واریز در کلیه شعب بانگ ملت ) به نام نشریه بامداد شاهرود واریز و اصل رسید را به نشانی : شاهرود . خیابان امام . خیابان شیخ بهایی . کوچه دوم . پلاک 9 و یا صندوق پستی 345 ارسال نمایید .
شکار لحظه ها
بیچاره مادر !
ماستها را کیسه کردن !
اصطلاح بالا کنایه از : جا خوردن ، ترسیدن ، از تهدید کسی غلاف کردن و دم در کشیدن و یا دست از کار خود برداشتن است .
فی المثل گفته می شود :« فلانی چون سنبه را پرزور دید ماستها را کیسه کرد .» یا به عبارت دیگر به محض اینکه صدای مدیر یا ناظم بلند شد بچه ها ماستها را کیسه کردند و ...
اکنون ببینیم وقتی که ماست داخل کیسه می شود چه ارتباطی با ترس و تسلیم و جا خوردگی پیدا می کند .
ژنرال کریمخان ملقب به مختارالسلطنه سردار منصوب در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار مدتی رییس فوج فتحیه اصفهان بود و زیر نظر ظل السلطان فرزند ارشد ناصرالدین شاه انجام وظیفه می کرد . پارک مختارالسلطنه در اصفهان که اکنون گویا محل کنسولگری انگلیس است به او تعلق داشته است .
مختارالسلطنه پس از چندی از اصفهان به تهران آمد و به علت ناامنی و گرانی که در تهران بروز کرده بود حسب الامر ناصرالدین شاه حکومت پایتخت را برعهده گرفت . در آن زمان که هنوز اصول دموکراسی در ایران برقرار نشده و شهرداری ( بلدیه ) وجود نداشته است حکام وقت با اختیارات تامه بر کلیه امور و شئون قلمرو حکومتی من جمله امر خوار بار و تثبیت نرخها و قیمتها نظارت کامله داشته اند و محتکران و گرانفروشان را شدیداً مجازات می کردند .
گدایان و بیکاره ها در زمان حکومت مختارالسلطنه به سبب گرانی و نابسامانی شهر ضمن عبور از کنار دکانها چیزی برمی داشتند و به اصطلاح ناخونک می زدند . مختارالسطنه برای جلوگیری از این بی نظمی دستور داد گوش چند نفر از گدایان متجاوز و ناخونک زن را با میخهای کوچک به درخت نارون در کوچه ها و خیابان های تهران میخکوب کردند و بدین وسیله از گدایان و بیکاره ها دفع شر و رفع مزاحمت شد .
روزی به مختارالسلطنه اطلاع داده اند که نرخ ماست در تهران خیلی گران شده و طبقات پایین از این ماده غذایی که ارزانترین چاشنی و قاتق نان آنهاست نمی توانند استفاده کنند . مختارالسلطنه اوامر و دستورات غلاظ و شداد صادر کرد و ماست فروشان را از گرانفروشی برحذر داشت .
چون چندی بدین منوال گذشت برای اطمینان خاطر شخصاً با قیافه ناشناخته و متنکر به یکی از دکانهای لبنیات فروشی رفت و مقداری ماست خواست .
ماستفروش که مختارالسلطنه را نشناخته و فقط نامش را شنیده بود پرسید : چه جور ماست می خواهی؟ مختارالسلطنه گفت : مگر چند جور ماست داریم؟ ماست فروش جواب داد : معلوم می شود تازه به تهران آمدی و نمی دانی که دو جور ماست داریم : یکی ماست معمولی ، دیگری ماست مختارالسلطنه !
مختارالسلطنه با حیرت و شگفتی از ترکیب و خاصیت این دو نوع ماست پرسید . ماست فروش گفت : ماست معمولی همان ماستی است که از شیر می گیرند و بدون آنکه آب داخلش کنیم تا قبل از حکومت مختارالسلطنه با هر قیمتی که دلمان می خواست به مشتری می فروختیم . الان هم در پستوی دکان از آن ماست موجود دارم که اگر مایل باشید می توانید ببینید و البته به قیمتی که برایم صرف می کند بخرید ! اما ماست مختارالسلطنه همین طغار دوغ است که در جلوی دکان و مقابل چشم شما قرار دارد و از یک ثلث ماست و دو ثلث آب ترکیب شده است ! از آنجایی که این ماست را به نرخ مختارالسلطنه می فروشیم به این جهت ما لبنیات فروشها این جور ماست را ماست مختارالسلطنه لقب داده ایم ! حالا از کدام ماست می خواهی ؟ این یا آن ؟!
مختارالسلطنه که تا آن موقع خونسردیش را حفظ کرده بود بیش از این طاقت نیاورده به فراشان حکومتی که دورادور شاهد صحنه و گوش به فرمان خان حاکم بودند امر کرد ماست فروش را جلوی دکانش به طور وارونه آویزان کردند و بند تنبانش را محکم بستند . سپس طغار دوغ را از بالا داخل دو لنگه شلوارش سرازیر کردند و شلوار را از بالا به مچ پاهایش بستند . بعد از آنکه فرمانش اجرا شد آن گاه رو به ماست فروش کرد و گفت : آنقدر باید به این شکل آویزان باشی تا تمام آبهایی که داخل این ماست کردی از خشتک تو خارج شود و لباسها و سر صورت ترا آلوده کند تا دیگر جرأت نکنی آب داخل ماست بکنی !
چون سایر لبنیات فروشها از مجازات شدید مختارالسلطنه نسبت به ماست فروش یاد شده آگاه گردیدند همه و همه ماستها را کیسه کردند تا آبهایی که داخلش کرده بودند خارج شود و مثل همکارشان گرفتار قهر و غضب مختارالسلطنه نشوند .
آری ، عبارت مثلی ماستها را کیسه کرد از آن تاریخ یعنی یک صد سال قبل ضرب المثل شد و در موارد مشابه که حاکی از ترس و تسلیم و جاخوردگی باشد مجازاً مورد استفاده قرار می گیرد .
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:"B Nazanin"; panose-1:0 0 4 0 0 0 0 0 0 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0cm; margin-right:0cm; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0cm; line-height:115%; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:612.0pt 792.0pt; margin:72.0pt 72.0pt 72.0pt 72.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->
رمز موفقیت
امیر مقیمی
زمانی که دیگران ترمز می گیرند ، من گاز می دهم ؟؟؟
مایکل شوماخر چندین سال متوالی در مسابقات رالی در دنیا اول شد .وقتی رمز موفقیتش را پرسیدند ، در جواب گفت : تنها رمز موفقیت من این است که زمانی که دیگران ترمز می گیرند ، من گاز می دهم ...
مطالعه کن وقتی که دیگران در خوابند .
تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند .
خود را آماده کن وقتی که دیگران درخیال پردازیند .
شروع کن وقتی که دیگران در حال تعللند .
کار کن وقتی که دیگران در حال آرزو کردند .
صرفه جویی کن وقتی که دیگران در حال تلف کردند .
گوش کن وقتی که دیگران در حال صحبت کردند .
لبخند بزن وقتی که دیگران خشمگیند .
پافشاری کن وقتی که دیگران در حال رها کردند .