سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

آرزو داریم که لحظات کنونی فرزندان خود را سرشار از شادی سازیم

غلامحسین ریاحی

فرزندان را در هر سن و وضعیتی که هستند به همان صورت بپذیرید .

سعی کنید هر روز برای چند لحظه ، با دیدی جدید به فرزندان خود نگاه کنید .

اوقاتی را با فرزندان و در دنیای منحصر به فردی که به هنگام بازی دارند بگذرانید .

سعی کنید یکی از روزها را به گونه ای متفاوت از روز های دیگر ، کاملا وقف فرزند خود سازید .

روی هدف های مشترکی که برد نزدیک عملی است ، تکیه کنید .

از تعیین کردن نقش برای فرزند و زدن بر چسب به او خودداری کنید .

الگوی انسانی باشید که در لحظه کنونی زندگی می کند و ستایشگر مواهب زندگی است .

این فکر را که اگر فرزندان هر کاری را زودتر یاد بگیرند در زندگی به موفقیت بیشتری می رسند ، از سر دور کنید .

اگر   مجبور شدید قول خود را بشکنید حتما در باره آن توضیح روشنی به فرزند بدهید .

از هر فرصتی برای تشویق فرزندان استفاده کنید .

فرصت های گوناگونی برای فرزندان خود فراهم سازید تا در کنار دوستان انتخابی خود باشند .

در مقابل فرزندان دائما در باره پول و گرانی صحبت نکنید .

فرزندان را تشویق کنید کاری برای خود پیدا کنند و به صورت تجربه ای لذت بخش آن را ادامه دهند .

سعی کنید وقتی با فرزندان هستید بدون نقشه به گونه ای ابتکاری برنامه ای برای خود ترتیب دهید .

 

 


آرزو داریم فرزندانی مسئوولیت پذیر داشته باشیم

غلامحسین ریاحی

در پاسخ به این آرزو راه های متعددی را می توانیم عرضه کنیم که اهم آنها عبارت اند از :

القاء و تذکر :

در این جا مسئولیتی مستقیماً به عهده کودک گذاشته می شود و اجرای آن از کودک خواسته می شود ، این راه ، بی دردسرترین و آسان ترین راه برای مربی است ولی تاثیر آن در کودک اندک است .

 

ارائه الگو :

والدین در خانه و دیگران در جامعه ، همچون الگوهایی برای مسئولیت و حتی مسئولیت پذیری کودکان هستند ، رفتاری را که کودک از آنان می بیند یاد می گیرد و بروز می دهد ؛ خواه رفتار ، مطلوب باشد و یا نامطلوب ؛ استاد عمل کودک رفتار آنهاست . بدین نظر نه تنها والدین بلکه همه کس لااقل در برابر کودکان باید رفتار خود را تحت کنترل داشته باشند . دیدن بی عدالتی ها ، بی تفاوتی ها و خطاهای الگوها دامی خطرناک برای کودک است .

 

تلقین :

کودکان شدیداً تحت تاثیر آن هستند مخصوصاً در سنین 16 11 ، با کمترین پند و اندرزی راه خیر و صلاح در پیش می گیرند و نیز با کمترین تذکری از راه اصیل منحرف می شوند . چه خوب است که تلقین بر اساس ارائه الگو باشد ، زیرا در کودکان تقلید قوی است . جلوه آن کتاب خوانی کودک چهار ساله است که بر اساس تقلید از رفتار پدر انجام می گیرد . در تلقین ، جالب به نظر آمدن برای کودک نقش اساسی دارد .

 

به همین نظرگاهی کودک نقش آب حوضی ، زمانی نقش لباس فروش ، بقال ، پلیس ، راننده و ... را بازی می کند . او مقلد خوبی است و چه بسیار مسئوولیت ها را که به صورت غیر مستقیم می آموزد  نه مستقیم ، فی المثل بهترین راه واداشتن طفل به مطالعه ، سرگرمی خود والدین به مطالعه است .

 

تماس مستقیم و تجربه :

برای آموزش مسئوولیت تنها ارائه الگو و تلقین کافی نیست باید اجازه دهیم که او با مسئوولیت خود تماس پیدا کند و زمینه ی مورد نظر را تجربه کند . ضمن تجربه و تماس با مسئولیت :

اولاً : روح مسئوولیت از راه تجارب قوی می شود .

ثانیاً : مسئوولیت در آدمی راسخ و ریشه دار می گردد .

ثالثاً : به مسئوولیت عادت می کند .

رابعاً : اشتباهات او در حین عمل ، رفع و اصلاح می شود .

خامساً : در ضمن تجربه و تمرین ، شغل و مسئوولیت آینده ی فرد معلوم می شود و امکاناتی را که برای موفقیت او در زندگی آدمی مورد لزوم است فراهم می گردد .

 

مسئولیت را با چه کارهایی شروع کنیم

برای این سوال دو پاسخ می توان معین کرد :

کاری که به تناسب و برحسب جریانات عادی پیش آید .

کار و مسئوولیتی که متناسب با مقتضای سنی و امکانات مورد نظر باشد .

 

در زندگی روزمره کارهایی که برای آدمی پیش می آید بسیار است : از پوشیدن و در آوردن لباس گرفته تا پهن و جمع کردن رختخواب ، رفع نیازهای اولیه چون خوردن و نوشیدن و پوشیدن کفش ، گذاردن بند و دکمه لباس ، ردیف کردن وسائل و ابزار شخصی و از این قبیل .

 

در واگذاری نوع مسئوولیت ، مقتضای سنی باید رعایت شود ، در هر سنی باید نوعی تکلیف و مسئوولیت خاص به افراد داد و توقع خاصی باید داشت . فی المثل از کودک چهار ساله نمی توان توقع داشت که در مجلس چون ما دو زانو بنشیند . ویا از کودکان شش تا دوازده ساله نمی توان انتظار داشت که شبهای ماه رمضان چون ما احیاء بدارند .

 

به طور خلاصه در سال های اولیه هر چند مسئوولیت سبک تر و ملایم تر بهتر ، و هر چه شیرین تر و دلچسب تر، ارزنده تر .

 

مثلاً از بچه سه تا چهار سال می توان خواست که کارش را روی نظم و ترتیب انجام دهد ، اسباب بازی خود را ردیف کند و آنها را در جای معینی بگذارد .

از کودک پنج ساله می توان توقع داشت که لباس خود را بپوشد ، بند کفش خود را ببندد ، خودش برای خود آب بیاورد ، دکمه کتش را بیندازد ، وقتی به دستشویی می رود ، خودش لباسش را در آورد و? در همین سن و کمی بالاتر می توان از کودک خواست اطاق یا حیاط را با جارویی کوچک تمیز کند .

از کودک پنج - شش ساله می توان خواست سفره بگستراند ، قاشق و چنگال بگذارد ، سطل آشغال را خالی کند ، به گلدان های خانه آب دهد . این کار برای سنین بالاتر در سطحی وسیع تر قابل پیاده شدن است .

کودکان نه و ده ساله می توانند مسئوولیت های بزرگتری را عهده دار شوند . فی المثل به منزل همسایه پیامی ببرند ، چیزی را تحویل دهند و یا شیئی را بیاورند .

به کودکان با سفارش قبلی به بقال می توان اجازه داد تا به مغازه سرگذر برود و مثلاً قرقره یا بیسکویتی بخرد و بیاورد . یا قفسه کتاب را منظم کند ، میز و صندلی را گردگیری کند ، کاردستی و حتی کار تولیدی انجام دهد ، و نیز از همین گروه کودکان می توان خواست رختخواب خود را پهن و جمع کنند ، زیر پای شان را تمیز کنند ظرفها را با رعایت احتیاط بشویند و ... ?

نوجوانان چهارده ساله باید تا حدود زیادی قادر به انجام کار منزل باشند ، حتی در موقع ضرورت از پزشک محل دعوت کنند که به خانه بیاید ؛ در منزل تعمیرات جزیی را انجام دهند ، حتی غذا بپزند ؛ برای مخارج منزل صورت حساب تهیه کنند ؛ گل بکارند ؛ به تعمیرات ساختمان کمک کنند ؛ به کشت و کار بپردازند ؛ درخت و گلها را درست کنند و ...?

 

نکاتی در واگذاری مسئوولیت ها

برای پرهیز از عواقب نامطلوبی که در واگذاری مسئوولیت ها ممکن است مطرح باشد ، مربیان و روانشناسان تربیتی نکاتی را پیشنهاد می کنند که اهم آنها عبارت است از :

میزان مسئوولیت متناسب با توانایی و استعداد کودک باشد ؛ زیرا در غیر این صورت کودک از مسئوولیت ، فراری و به آن بدبین می شود .

هرگز سعی نشود که مسئوولیت بر کودک تحمیل گردد زیرا ممکن است : اولاً مایه صدمه جسمی گردد و ثانیاً امکان دارد عصیان و مقاومت طفل را برانگیزاند .

نوع مسئوولیت هایی که به کودک واگذار می شود سریع الوصول باشد ؛ یعنی به صورتی باشد که طفل هر چه زودتر از عهده ی انجامش برآید . اگر هدف بلندی در پیش است آن را به هدف های جزیی تقسیم کنید تا طفل مرحله به مرحله آن را طی کند ؛ زیرا وصول به هدف های کوچک مشوقی درونی برای کودک خواهد بود .

در انجام مسئوولیت ، کودکان را یاری دهید . اولین گام در این مرحله آن است که او یاد بگیرد که چگونه از عهده انجام مسئوولیتش بر آید و چگونه باید به هدفش برسد . آنجا که کمکی لازم باشد سعی کنید این کمک به صورت غیرمستقیم باشد ، زیرا درغیر این صورت کودک متکی بار می آید .

در دادن مسئوولیت میزان فرصت او را در نظر گیرید . تمام وقت او را پر نکنید چون او زمانی را برای بازی خود نیاز دارد و نیز فرصتی را هم برای انجام کارهای مدرسه لازم دارد . غیر از این جنبه ، باید فرصت هایی آزاد هم در اختیار داشته باشد تا آن گونه که خود می خواهد برنامه ریزی کند .

مسئوولیت را کم بدهید و خوب تحویل بگیرید تا او منضبط و حسابگر بار آید .

برای این که در موقع تحویل گرفتن مسئوولیت دچار مشکلاتی نشوید و مجبور نگردید که او را تنبیه و از او بازخواست کنید لازم است در فاصله ی دادن مسئوولیت تا تحویل گرفتن آن وظیفه اش را به او گوشزد کنید .

با مراعات همه ی این نکات باز هم ممکن است کودک درانجام مسئوولیت دچار قصوری گردد ، در این جا زیاد سخت گیری نکنید ، انعطاف پذیر و با گذشت باشید . از او بخواهید که وظایفش را کامل و نیکو مجدداً انجام دهد .

 

کودک در پذیرش مسئوولیت آزاد باشد یا محدود ؟

مسئوولیت را نمی توان و نباید بر کودکان تحمیل کرد ، بلکه باید روح و میل آن را در کودکان ایجاد نمود . تجارب و بررسی ها نشان می دهد که مسئوولیت تحمیلی ریشه دار نمی گردد و به زودی از میان می رود و حتی گاهی اثر معکوس دارد ، توصیه مربیان در دادن مسئوولیت به کودکان این است که در واگذاری آن ، دو اصل مورد نظر باشد :

اصل آزادی :

منظور این است که کودک در پذیرش مسئوولیت خود آزاد باشد . اما مسئله ای که در این جا مطرح می شود این است که در بسیاری از موارد کودک صلاح و فساد امور را درک نمی کند و دادن آزادی به او ممکن است موجب لطمه ای شود . در چنین صورت شک نیست که حق رأی ندارد . رأی ، رأی والدین اوست ؛ ولی این امر موجب نمی شود که باز هم مسئوولیت به گونه ی تحمیلی باشد . می توان خواسته خود را با زبان کودک اعمال کرد . به صورتی غیر مستقیم طفل را وادار کرد حرف ما را بزند و خواسته ما را بگوید و آزادی او رعایت گردد .

این امر گو ای یک فریب تربیتی است ولی گناه به حساب نمی آید چون در طریق خیر و صلاح کودک است .

اما در صورتی که او فساد و صلاح را ولو بسیار جزئی تشخیص می دهد ، به همان میزان باید در پذیرش مسئوولیت آزاد باشد وگرنه کودک به صورت یک شیء در می آید .

گاهی مسئله صورت سومی هم پیدا می کند و آن این که درست است او صلاح و فساد را تشخیص نمی دهد ولی انتخاب او موجب لطمه ای به خیر و مصلحتش نیست . دراینجا هم آزادی او را محترم می شمریم و او را در انتخاب ، آزاد می گذاریم . بدین سان درهمه حال اصل بر رعایت آزادی است ولی گاه و بی گاه کنترل و مداخله ما هم وجود دارد .

 

اصل رغبت :

برای این که مسئوولیتی نیکو انجام شود باید خودِ فرد به انجام آن راغب باشد و رغبت به هنگامی است که او در انتخاب ، آزاد و در مسئوولیت ، به نحوی ذی نفع باشد .

 

برای موفقیت در این زمینه بهتر است که دو یا سه امر اندیشیده و مورد صلاح را در برابرش قرار دهیم و او را در انتخاب یکی از آنها آزاد بگذاریم ، فی المثل بگوییم که این دو کار در پیش است تو هم می توانی ظرفها را بشویی و هم می توانی اطاق را جارو کنی ، کدام یک را می پسندی ؟              

 

 

 


آرزو داریم فرزندانی سالم و به دور از اضطراب و تشویش داشته باشیم

غلامحسین ریاحی

ایجاد آرامش در روابط زناشوئی‌

ایجاد آرامش مادر در دوران حمل

ایجاد آرامش مادر در دوران شیردهی‌

پذیرش کودک توسط خانواده‌

قبول جنسیت کودک‌

قبول کودک همانگونه که هست‌

مساعد داشتن شرایط محیط خانه برای رشد مناسب کودک‌

پرهیز از ایجاد زمینه های نامناسب انضباطی ، تهدید ها ، تحقیر ها ، و ...

تفهیم به کودک که وجود او مایه افتخار و غرور خانواده است‌

نشان دادن مهر و حمایت و فراهم آوردن شرایط امن برای کودک‌

ارضاء نیاز های اولیه کودک‌

کمک به کودک که در هیچ زمینه ای احساس محرومیت نکند‌

ایجاد زمینه های لازم برای اینکه کودک جرات و شجاعت خود را نشان دهد‌

ایجاد محیطی گرم و مانوس در خانه‌

وجود اعضاء ای صمیم و همدل و با صفا در خانه‌

پرهیز از ایجاد در گیری در مقابل کودک‌

اعتماد دادن به کودک که هیچ خطری متوجه حال او نیست‌

تائید والدین توسط یکدیگر‌

تامین سلامت و بهداشت جسمی کودک‌

درمان بیماری های کودک‌

تامین نیازهای عاطفی کودک‌

تامین بهداشت روانی کودک‌

پرورش کامل شخصیت کودک ‌. ( فردی با اراده و باجرات بار آوردن )

عدم غیبت غیر متعارف از محیط خانه‌

تفهیم کودک هنگام ولادت جدید که از مهر و محبت نسبت به او کم نخواهد شد‌.

پرهیز از محبت های افراطی‌

تعین هدف ها و آرمان های صحیح برای خانواده‌

آموزش درس تحمل به کودک در برابر مصائب و وقایع دردناک

قرار دادن زندگی بر اساس نظم و انضباط و رعایت آن در همه شرایط‌

تفهیم وضع خانواده از نظر مالی‌

آگاه کردن ازشرایط و روابط علت و معلولی امور‌

ارائه مدل و الگوهای درست و صحیح‌

فراهم آوردن شرایط تجربی برای کودک که بتواند از تجهیزات و امکانات خود بهره ببرد‌

تشویق کودک بیش از تهدیدو یا تحقیر‌

کاستن تدریجی مداخله در کار کودک‌

اجازه دادن به کودک که خود را نشان دهد‌

تعدیل تمایلات کودک‌

یادگیری و درک طبیعت انسان و شرایط محیط‌

احترام به شخصیت کودک‌

آموزش زندگی در جمع‌

بخشیدن خطاهای کودک در مواردی که سبب جرات و گستاخی بیشتر نشود‌

از بین نبردن غرور و احساس آزادی و استقلال کودک‌

خدشه دار نکردن احساسات و عواطف کودک‌

مانع شدن از تماشای صحنه های ترس آور ، قساوت آور و نگران کنند ه‌

پرهیز از وعده های خطر آفرین دادن‌

به تاخیر نینداختن تنبیه کودک اگر او مستحق تنبیه است‌

دور داشتن کودک از عواملی چون گناه ، غرور ، لاف و گزاف ، حسادت ، ترس و خشم ، و...

دور داشتن کودک از بحران ها ، جدائی ها ، متارکه ها ، و ...

دور داشتن از شکوه های فقر و نا داری و ...

پرهیز از زندگی انفرادی و در عزلت برای کودک‌

 

 


آرزو داریم فرزندی با وجدان بیدار داشته باشیم

غلامحسین ریاحی

فرض کنید کودک شما در یک خواربار فروشی کوچک است ؛ دلش می خواهد یواشکی یک بسته آدامس بردارد ولی این کار را نمی کند . چه عاملی او را از این کار باز می دارد؟ آیا فکر می کنید او از این که گیر بیفتد و صاحب مغازه ، پلیس و خود شما برایش دردسر درست کنید می ترسد؟ و یا اینکه می داند برداشتن چیزی که متعلق به او نیست کار اشتباهی است ؟

 

هر یک از این دو عامل می توانند کودک را از اینکه بسته آدامس را یواشکی در جیبش بگذارد منع کنند . ولی عامل بازدارنده اصلی ندای وجدان کودک است که به او می گوید حتی زمانی که کسی او را نمی بیند کار صحیح انجام دهد .

 

با این وجود وجدان کودکان را نمی توان به طور ناگهانی بیدار کرد . کودکان بدون آموزش ، دخالت و محدودیتی که از جانب والدین و دیگر بزرگترها (که کودک برای حرفشان اهمیت قائل است) اعمال می شود امیال درونی خود را کنترل نخواهند کرد .

 

والدین از ?? ماهگی نیروی وجدان کودک را پرورش می دهند ، ولی این نیروی بازدارنده تا چند سال قادر نیست وسوسه های کودک را به طور کامل کنترل کند . در حقیقت ، والدین باید در تمام مدت که کودکانشان در خانه آنها زندگی می کنند نیروی وجدان را در آنها ایجاد نموده و آن را تقویت کنند . این نیرو به تنهایی نمی تواند کودکان را به انجام کار صحیح وادار کند ، مگر اینکه والدین کودک آن را کنترل کنند .

 

با توجه به مطالب فوق ، شما چگونه نیروی وجدان را در کودک ایجاد می کنید و خویشتنداری را در او پرورش می دهید و این وظیفه پیچیده و در عین حال مهم را انجام می دهید؟ با خواندن موارد ذیل اطلاعاتی در این باره ، کسب خواهید کرد .

 

خویشتنداری

هنگامیکه کودکی نو پا عملی ناپسند، نا بجا و یا اشتباه انجام داد به او بگوئید :

  • اجازه نمی دهم دوباره این کار را انجام دهی .
  • اجازه نمی دهم دوباره شیرینی برداری .
  • دیگر نمی گذارم از میز ناهار خوری بالا بروی .
  • مطئنم دیگر برادر شیرخواره ات را کتک نمی زنی .
  •   ...

 

عبارت « به تو اجازه نمی دهم» این مفهوم را انتقال می دهد که کودک نوپای شما از حس خویشتنداری و نیروی وجدان بی بهره است و شما این حس را به او القاء می کنید .

 

مطمئن باشید که حس کنترل امیال درونی که شما به کودک خود القا کرده اید بالاخره به او منتقل خواهد شد . بین سنین ? تا ? سالگی حس خویشتنداری کودک رشد خود را آغاز می کند. او تاکنون از آموزش و یادآوریهای مداوم شما یاد گرفته است نباید در پارکینگ بدود ، زیرا این کار خطرناک است . همچنین او یاد گرفته است نباید دوستش را ، حتی وقتی که عصبانی است ، کتک بزند . شما دائما او را از این کار منع کرده اید و به او گفته اید : اگر کسی را کتک بزنی او ناراحت می شود . نباید با دیگران این طور رفتار کرد . همچنین او می داند نباید تکه ای از کیک تولد مادربزرگش را دزدکی بردارد . ندای وجدان او را از این کار بازمی دارد و به او می گوید :  الان موقع خوردن کیک نیست . باید آن را بعد از شام بخوری .

 

بین سنین ? تا ? سالگی ، بیشتر کودکان تا حدی در کنترل امیال درونی خود مهارت یافته اند . آنها در این سن مستقیما به محلی می روند که اتوبوس مدرسه در آنجا منتظر آنهاست . حتی اگر تمایل به نوازش یک جوجه آشنا ، آنها را وسوسه کند . در این هنگام ندای وجدان با آنها صحبت می کند : اگر بایستم و آن جوجه را نوازش کنم از اتوبوس جا می مانم .

 

کودک شما در این سن بدون پرسه زدن در پارک بین راه مستقیما به خانه دوستش می رود تا با او بازی کند . ندای وجدان به او می گوید: تنهایی به پارک رفتن کار خطرناکی است .

 

همچنین کودک در جشن تولد شش سالگی خود می داند که باید از هر کدام از مهمانان به خاطر هدیه تولد تشکر کند . وجدان او ، که در اثر یاد آوریهای مداوم شما رشد یافته ، به او می گوید قدردانی کار درستی است در حالیکه ابراز حرص و زیاده خواهی اشتباه است .

 

کودک شما یاد گرفته است چگونه رفتار مناسبی داشته باشد زیرا از طریق نشان دادن الگوی رفتاری مناسب و توضیح دادن علت آن به او یاد داده اید کاری را که صحیچ است انجام دهد . همچنین بیشتر اوقات هنگامیکه کار اشتباهی انجام داده او را سرزنش کرده و به او گفته اید : نباید بدون این کار به من بگویی از خیابان رد شدی . موقعی که بیرون از خانه بازی می کنی ، از حیاط بیرون نرو . بقیه روز را در خانه باش .

 

چهار حس ایجاد نیروی وجدان

روش آموختن کار خوب و بد ، یعنی ایجاد نیروی وجدان ، در کودکان کار پیچیده ای نیست . بیشتر والدین هر روز این کار را انجام می دهند زیرا این جزئی از ویژگیهای پدر و مادر است . ولی اگر می خواهید این روش را تنها به طور اتفاقی به کار نبرید ، بلکه دانسته از آن استفاده کنید ، دانستن و عمل کردن طبق چهار روش مذکور در ذیل به شما کمک می کند :

افتخار

اجازه دهید کودکانتان بدانند چه کاری باعث افتخار شماست . هنگامی که کودک شما کار صحیحی انجام می دهد ، خصوصا در دفعات اول ، به او اجازه دهید در چهره شما ببیند که به او افتخار می کنید . سپس به وسیله کلمات بر احساس خود تأکید کنید . هنگامی که کودک نوپای شما پس از شما بشقابش را از روی میز به آشپزخانه می آورد ، احساس غرور و افتخار خود را به او نشان دهید و بگوئید : می بینم که بشقابت را از روی میز به آشپزخانه آوردی . متشکرم!

 

هنگامی که در موقعیت های مشابه غرور و افتخار خود را به کودک نشان می دهید ، او یاد می گیرد که کمک کردن به دیگران و نظافت کردن کار درستی است ، زیرا هر دو فضیلت را از والدین خود آموخته است . وقتی پسر هشت ساله شما به خانه می آید و به شما می گوید هنگام بازی شیشه همسایه را شکسته است ، به او بگوئید که باید از پول توجیبی خود هزینه تعمیر آن را بپردازد . با این وجود حتما سعی کنید به صداقت او افتخار و بگویید : مهم ترین بخش این حادثه آن است که تو حقیقت را به من گفتی . من به تو افتخار می کنم!

 

همدلی

کودکان باید بیاموزند رفتار آنها در دیگران تأثیر دارد . جملات ذیل نمونه هایی هستند که حس همدلی ایجاد می کنند : نگاه کن خواهرت دارد گریه می کند ! اگر کسی را کتک بزنی دردش می آید .  ویا شنیده ام به دوستت گفتی او زشت است ! این کار خیلی بدی است . الان او از این حرف تو ناراحت است. ازت نا امید شدم وقتی دیدم آن اسکناس را از چنگ خواهرت درآوردی . آن را بهش پس بده .

 

تنها پس از هشت سالگی کودک می تواند خودش را جای دیگران بگذارد و به خوبی با دیگران همدردی کند . پیش از این سن کودکان خودمحور هستند ، ولی والدین می توانند از زمانی که آنها کودکی نوپا هستند عکس العمل های عاطفی را به آنان بیاموزند .

 

شرم و حیا

احساس شرم و حیا رفتار کودکان را اصلاح می کند . اگر کودک هشت ساله شما در رستوران بد رفتاری کرد ، خوب است به او بگویید : من از رفتار تو شرمنده شدم ! بچه های هشت ساله نباید روی صندلی بایستند . بیا پایین .

 

شما باید احساس شرم و حیا را به او القاء کنید ، زیرا می دانید این احساس رفتار او را اصلاح کرده و وجدان او را بیدار می کند .

 

گناه

اگر کودک شش ساله شما یک دسته گل از باغچه همسایه تان چید به او بگویید :  نه ، ما نباید از باغچه دیگران گل بچینیم . آقای ... این گلها را کاشته و به آنها رسیدگی کرده تا بزرگ شوند . آنها مال او هستند و فقط او می تواند آنها را بچیند ، ولی تو نمی توانی .

 

با این روش کودک شما احساس گناه را به اندازه کافی تجربه می کند . سپس او را وادار کنید از همسایه معذرت خواهی کند و عمل ناپسند خود را با کاشتن گل های دیگری در باغچه او جبران کند . از این طریق ، روشی برای تسکین ناراحتی ناشی از احساس گناه به او می آموزید . این تجربه و بسیاری تجارب مشابه دیگر به او یاد می دهد برداشتن چیزی که متعلق به او نیست کار درستی نمی باشد .

 

ولی مواظب باشید ! احساس شدید گناه باعث سرافکندگی کودک می گردد . اگر قضیه گل های باغچه همسایه را چندین بار تکرار کنید پسرتان احساس خواهد کرد این کار او یک فاجعه جبران ناپذیر و نابخشودنی است . با این کار شما او را سرافکنده و خجالت زده خواهید کرد . از این نوع برخورد بپرهیزید ، زیرا هیچ سودی ندارد و موجب می شود کودک شما احساس کند بچه بدی است ؛ در صورتی که او باید متوجه سوء رفتارش شود و همچنین اینکه می تواند آن را جبران کند . شما می توانید برای آموزش کارهای درست و غلط به کودکان خود چهار حس فوق الذکر را در آنان القا کنید . از اختیارات خود زیرکانه و مسئولانه استفاده کنید . همواره به خاطر داشته باشید کودکان شما در حال پرورش حس خویشتنداری و نیروی وجدان خود هستند . سعی کنید انتظارات شما از کودک معقول و واقعی باشد و به یاد داشته باشید که باید آموزش کارهای درست و غلط را بارها تکرار کنید . سرانجام هنگامی که ببینید فرزندانتان صادق و درستکار هستند می فهمید نیروی وجدان آنها به درستی عمل می کند و شما وظیفه خود را انجام داده اید .

 


آرزو داریم فرزندمان نیازهای معنوی خود را تحقق بخشد و دارای آرمان و هدفی والا در زندگی باشد

غلامحسین ریاحی

ضمن کمک به فرزندان برای تامین نیازهای اولیه حیاتی ، در چار چوب محدودیت های ایمنی که برای آنها قائل می شوید ، لازم است تا آنجاکه ممکن است آنها را آزاد بگذارید تا برای خود تصمیم گیری کنند .

تا آنجاکه ممکن است روی کیفیت زندگی نه کمیت آن تاکید بگذارید . از تشویق فرزندانتان به جمع آوری مال و ثروت تا حد ممکن پرهیز کنید .

چنانچه مایلید فرزندانتان هدف و مقصودی در زندگی پیدا کنند اهمیت این نکته را به آنها یاد آور شوید .

به فرزندان کمک کنید از آنهائی که غیبت دارند دفاع نمایند .

فرزندان را برای کارهائی که در سراسر روز انجام می دهند مورد تشویق و تمجید قرار دهید .

ازکودکی این باور را در فرزندان تقویت کنید که همه افراد یکسان خلق شده اند .

از همان اوان کودکی باید مواظب باشید فرزندان عصبانیت خود را مهار کنند . هر گونه حمله یا رفتار خشم آلود و توام با نفرتی را که از جانب آنها سر می زند ، نفی کنید .

کتاب هائی برای فرزندان تهیه کنید که در آن به تامین نیازهای عالی تر و تقویت سالم حس زیبا پرستی و عشق اشاره شده است .

به طور منظم خود را عادت دهید به افراد مستمند کمک کنید ، و فرزندان را به این کار تشویق کنید .

به خاطر داشته باشید همه فرزندان نیاز دارند به فردیت خود احترام بگذارند .

هیچ گونه بد رفتاری و هتک حرمتی را از جانب فرزندان قبول نکنید .

این نکته را بیش از همه به خود یاد آوری کنید که افراد اهمیت و ارزشی بیش از اشیاء دارند

راستگوئی را سنگ پایه رابطه خود و فرزندانتان قرار دهید .

فرزندان را طوری تربیت کنید که ستایشگر مظاهر حیات باشند .