سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

معرفی کتاب « شاهرود ، بهشت کویر»

گرد آورنده ، طراحی و عکس : حسن شهنما

مترجم : مزده شهنما

ناشر : شاهرود . دانشگاه صنعتی

چاپ اول : اسفند 1389

از سری کتابهای گردشگری شهرستان شاهرود

به سفارش موسسه فرهنگی و جمعی از صاحبان صنایع شاهرود

بامداد شاهرود . صفحه 2 . پیش شماره 2

7/8/1390


ریشه ضرب المثل ها

ضرب المثل ها در گفتگو های روزانه ی ما جایگاه خاص خود را پیدا کرده اند و برای سهولت بیان و درک کلام ، از این ضرب المثل ها استفاده فراوان می کنیم . ولی ، متاسفانه گاهی از اوقات به علت عدم آگاهی از چگونگی پیدایش این ضرب المثل ها ، از آنان به موقع و بجا استفاده نمی شود . قول می دهیم تا در هر شماره به ریشه یکی از این ضرب المثل ها اشاره ای هر چند گذرا داشته باشیم . 

 

چند مرده حلاجی ؟

هرگاه کسی بر سر لاف زنی و خودستایی برآید از باب تعریض وکنایه در جوابش میگویند :« ببینیم چند مرده حلاجی » و یا به اصطلاح دیگر :« باید دید چند مرده حلاجی » یعنی باید دید که در انجام کار تا چه اندازه موفق خواهی بود   .

 

در گفتگوهای روزمره ، استفاده از عبارت چند مرده حلاج بودن کنایه از انجام دادن کاری است که در حدود توانایی چند مرد باشد و شاید تشبیه به عمل چند مرد حلاج باشد که یک تن آن را انجام دهد   .

 

ولی این حلاج آن پنبه زن کوچه و بازار نیست بلکه ناظر بر حسین بن منصور حلاج است که به غلط او را در افواه عامه و حتی در ادبیات ایران به نام منصور حلاج می خوانند و منصور وار ! بر سردارش می کنند . در حالی که منصور پدرش بود که در خوزستان با شغل حلاجی و پنبه زنی روزگار می گذرانید و امرار معاش می کرد   .

 

حسین بن منصور حلاج ، از نامی ترین عارفان وارسته ایران است که به سال 244 هجری در ولایت طور ازتوابع بیضای فارس متولد شد . پدرش به کار حلاجی و پنبه فروشی در خوزستان می زیست   .

 

حلاج در دوازده سالگی قرآن کریم را از بر کرد و درشهر به کسب علوم و کمالات پرداخت . سپس به بصره رفت ودر مدرسه حسن بصری رموز تصوف را آموخت و از دست عمروبن عثمان مکی خرقه پوشید و رفته رفته در سلک بزرگان عرفا و صوفیه عصر و زمان خود نظیر جنید بغدادی درآمد   .

 

حلاج در طول مدت عمرش بین بغداد و بصره و اهواز و خراسان در حرکت بود و با صوفیان قشری و ظاهربین به مخالفت برمی خاست . روی هم رفته بیست و دوبار مراسم حج به عمل آورد که برای باردوم از بغداد با چهار صد مرید به زیارت مکه شتافته بود   .

 

افوال و گفته های اهل علم درباره حلاج مختلف است : گروهی وی را ازاولیا پندارند و پاره ای خارق عادات و کرامات به وی نسبت می دهند . جمعی کاهن وکذاب و شعبده بازش شمارند و بعضی به خدایی او قایل شده به کلماتش استناد می کنند   .

 

حلاج تا آخرین لحظات زندگی بر حقانیت عقیده و آرمان خودش پایدار ماند ومعراج مردان را بر سر دار می دانست  .

باری ، سرانجام به حلاج بهتان بستند که شعبده باز است و کفر می گوید و در شورش بغداد که به سال 296 هجری روی داد متهمش کردند .

 

پس ازچندی حامد بن عباس وزیر خلیفه به دستیاری و فتوای ابوعمر حمادی محمدبن یوسف قاضی بغداد حکم قتلش را ازمقتدر خلیفه عباسی گرفتند و روز سه شنبه 24 ماه ذیقعده از سال 309 هجری در بغداد به فجیع ترین وضعی بر دارش کردند ، به این ترتیب که نخست دو دستش را بریدند ، حلاج خنده ای بزد . گفتند :« خنده چیست ؟» گفت :« دست از آدمی بسته جدا کردن آسان است .» پس دو دست بریده خون آلود بر روی در مالید و روی ساعد را خون آلود کرد . گفتند :« چرا کردی ؟» گفت :« خون بسیار از من رفت . دانم که رویم زرد شده باشد شما پندارید که زردی من از ترس است . خون بر روی مالیدم تا در چشم شما سرخ روی باشم گه گلگونه مردان ، خون ایشان است » .

 

آن گاه چشمهایش برکندند که قیامتی از خلق برخاست ودر این میان شورشیان چندین ساختمان و دکان را به آتش کشیدند و سر به طغیان برداشتند . پس زبانش را بریدند و در شامگاه که سرش را بریدند حلاج در میان سربریدن تبسمی کرد وجان داد . سپیده دم همان شب پیکرش را به آتش کشیدند و خاکسترش را به دجله ریختند .

 

تاثیر حلاج بر فرهنگ و ادبیات ایران به قدری چشمگیر و عمیق بود که کمتر کتاب نظم و نثری را می توان یافت که از حلاج به اقتضای مقام ومقال یاد نشده باشد . در زمینه فرهنگ عامیانه نیز تاثیر حلاج به خوبی مشهود و محسوس است چنان که امروزه وقتی از پایداری و استقامت کسی سخن می گویند گفته می شود : چند مرده حلاجی ؟ یعنی : ببینیم تا بدانیم تاب و توان تو چند است . 

بامداد شاهرود . صفحه 2 . پیش شماره 2

7/8/1390

 

 

 


روی خط تلفن 2241659 0273

از ساعت 17 الی 18 در تمام روزهای هفته ( غیر از تعطیلات رسمی )

خواننده عزیزی با دفتر نشریه تماس گرفته است و در مورد کلمه « بلاک » در ستون گزارش پیش شماره 1 بامداد شاهرود توضیح خواسته است . ضمن اظهار تشکر از این خواننده دقیق و باریک بین ، با روابط عمومی راه آهن شمالشرق شاهرود تماس گرفتیم و معنای این کلمه را پرسیدیم .

به ما جواب داده شد که : « بلاک » قطعه خطی است بین دو نقطه که برای تنظیم فاصله زمانی سیر قطارها مشخص می شود .

دفتر نشریه بامداد ، هم از این خواننده عزیز و هم از روابط عمومی راه آهن شمالشرق که با گشاده رویی به سئوال ما پاسخ دادند ؛ سپاسگزار است .   

بامداد شاهرود . صفحه 2 . پیش شماره 2

7/8/1390


راز دوستی ...

راز دوستی آن است که برای یافتن دوستان صمیمی باید اول خودت یک دوست باشی .

راز دوستی در توقع نداشتن از دیگری است ؛ نسبت به دیگران آزاده رفتار کن .

راز دوستی در قسمت کردن شادی‌ها با دیگران است .

راز دوستی در این است که بیشتر گوش کنی تا دیگران را وادار به شنیدن کنی .

راز دوستی در این است که در خوشبختی دیگران نه فقط با حرف بلکه با عمل سهیم باشی .

راز دوستی در دوست داشتن بی‌قید و شرط دیگران است .

راز دوستی در این است که دوستانت را تحسین کنی بی آن که بدانند چه احساسی نسبت به آنها دارید . راز دوستی در این است که دوستانت را همان طور که هستند بپذیری و سعی نکنی آنها را به دلخواه خودت باز آفرینی کنی .

 راز دوستی در این است که هنگام صحبت با دوستان حواست کاملا جمع آنها باشد .

راز دوستی در این است که همواره افکار مثبت در سر داشته باشی . خصوصا هنگام بروز سوء تفاهمات . راز دوستی در این است که هرگز دوستانت را قضاوت نکنی بلکه همواره نکات مثبت آنها را ببینی .

راز دوستی در این است که ...

بامداد شاهرود . صفحه 2 . پیش شماره 2

7/8/1390


از : الهام کلاقچی زاد

درمان معجزه آمیز سوختگی

مرد جوانی که مزرعه اش را با سم آفت کش سمپاشی می کرد ؛ می خواست بداند که چقدر از سم در مخزن باقی مانده است . درپوش را برداشت و فندک را روشن کرد . بخار بلند شده از سم آتش گرفت و سراسر بدن او را در بر گرفت . او از روی تراکتور پائین پرید و فریاد زد .

زن همسایه با حدود 10 تخم مرغ از خانه بیرون دوید و در عین حال فریاد می کشید : تخم مرغ بیاورید . او تخم مرغها را شکست وسفیده را از زرده جدا کرد .

وقتی آمبولانس رسید و مسئوولین کمک های اولیه مرد جوان را دیدند ، پرسیدند : کی این کارو کرده؟ همه به زن اشاره کردند و مامورین به او تبریک گفتند . شما صورت اونو از نابود شدن نجات دادین !

در انتهای تابستان مرد جوان دسته گلی به  زن تقدیم و از او تشکر کرد . صورتش مثل صورت یک بچه صاف شده بود .

در یاد داشته باشید که این روش درمان ، شامل آموزشهای مامورین آتش نشانی هم هست . کمک ها ی اولیه شامل پاشیدن آب سرد بر سطح صدمه دیده و کاهش درجه حرارت برای جلوگیری از سوختگی لایه های زیرین پوسته است . بعد سفیده تخم مرغ را روی سوختگی پخش کنید .

 

زنی که قسمت زیادی از دستش را با آب جوش سوزانده بود ، با وجود درد زیاد ، آب سرد روی دستش ریخت دوتا تخم مرغ را شکست و زرده را از سفیده جدا کرد ، کمی آنها را هم زد ، و دستش را در سفیده تخم مرغ فرو برد . سفیده روی دستش خشکید و لایه ای روی دستش کشیده شد . بعداً او یاد گرفت که سفیده تخم مرغ یک کولاژن طبیعی است و در تمام بعد از ظهر هر یک ساعت لایه دیگری بر لایه های فبلی افزود . در بعد از ظهر دیگر دردی احساس نمی کرد و روز بعد بسختی می شد اثری از سوختگی را دید .

 ده روز بعد ، هیچ اثری باقی نمانده و پوست رنگ طبیعی خود را به دست آورده بود . نواحی سوخته شده به لطف کولاژن موجود در سفیده تخم مرغ که پر از ویتامینن است کاملاً ترمیم شده بود .

بامداد شاهرود . صفحه 2 .پیش شماره 2

7/8/1390