سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

ریشه ی ضرب المثل ها

آفتابی شد

هر گاه کسی پس از دیر زمانی از خانه یا محل اختفا بیرون آید و خود را نشان دهد ، اصطلاحاً می گویند فلانی « آفتابی شد» . بحث بر سر آفتابی شدن است که باید دید ریشه آن از کجا آب می خورد و چه ارتباطی با علنی و آشکار شدن افراد دارد .

خشکی و کم آبی از یک طرف و وضع کوهستانی ، به خصوص شیب مناسب اغلب اراضی فلات ایران از طرف دیگر ، موجب گردید که حفر قنوات و استفاده از آبهای زیر زمینی از قدیمترین ایام تاریخی مورد توجه خاص ایرانیان قرار گیرد . اگر چه وسایل حفر قنات از هزاران سال پیش تا کنون تغییری نکرده است ، مع ذالک ایرانیان با تحمل رنج فراوان موفق شده اند از ده قرن قبل از میلاد مسیح مساحت زیادی از بیابانهای بی آب و علف کشور را به مزارع و باغات سرسبز و خرم مبدل سازند و در روزگاری که هنوز تلمبه اختراع نشده بود ، جمعیت زیادی از طریق حفر قنوات به کشاورزی مشغول شوند .

شاهان هخامنشی برای تشویق مردم به کشاورزی و آباد کردن اراضی بایر و لم یزرع ، مقرر داشته بودند که : هر کس زمینهای بی حاصل را آبیاری و آماده کند ، تا پنج پشت از پرداخت مالیات و عوارض مقرر معاف خواهد بود .

در عهد هخامنشیان ایرانیان فن قنایی را در کشورهای مفتوحه معمول می ساختند . چنانکه شبه جزیره عمان را به این وسیله آباد کردند ؛ و در بیابانهای سوریه و شمال آسیای مرکزی به حفر قنوات پرداختند . فن قنایی به جهت عظمت و اهمیتش از حدود مرزی ایران خارج شد و در کشورهای دور دست تا دامنه کوههای اطلس در آفریقای شمالی نیز گسترش پیدا کرد .

در عهد اشکانیان و ساسانیان نیز که به امور کشاورزی توجه خاصی مبذول می شد ، احداث سد و نهر و حفر قنوات در درجه اول اهمیت قرار داشت . ولی در زمان تسلط خلفای عرب در ایران متدرجاً تأسیسات آبیاری و آبادیها تعمداً و یا بر اثر عدم توجه رو به ویرانی گذاشت .

از سلسله های معروف ایران بعد از اسلام که در قسمت آبیاری و حفر قنوات ابراز علاقه و فعالیت کرده اند ، سلسله دیلمیان بوده اند ، که به عنوان نمونه قنات رکن آباد در شیراز و بندامیر در مرودشت فارس است . اولی به فرمان رکن الدوله دیلمی حفر و به نام او تسمیه گردید و دومی را به دستور عضدالدوله بر روی رودخانه کر بستند .

حاج میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه قاجار هم تا آن اندازه به امور کشاورزی و حفر قنوات علاقه داشت که انتصاب حکام ایالات و ولایات را موکول و معلق به این شرط کرده بود که در منطقه تحت الحکومه چند رشته قنات حفر نمایند .

حاج میرزا آقاسی شخصاً نیز چند رشته قنات احداث کرد ؛ و مساحت زیادی از حومه و اطراف شهر تهران را آباد ساخت . باید دانست آبادیهای که در اطراف و حتی داخل شهر تهران کنونی به نام عباس آباد هنوز باقی است از مستحدثات همین میرزا عباس ایروانی ، معروف به حاج میرزا آقاسی است که به نام خودش تسمیه و نامگذاری شده است .

به طور کلی حفر قنوات و تونلهای تحت الارضی به قدری اهمیت داشته و دارد که در عصر حاضر با وجود این همه امکانات و وسایل موجود ، آن را از عجایب اختراعات بشمار آورده اند . زمین شناس آمریکایی به نام تولمان در کتابی که راجع به آبهای زیر زمینی نوشته ، قنات را بزرگترین اقدام مربوط به تهیه آب در روزگار باستان دانسته است .

هرگاه سطح آب به زمین نزدیک بوده ، شیب آن هم کافی باشد ، طول قنات از چند کیلومتر تجاوز نمی کند ؛ ولی مسطح بودن زمین و شیب ملایم گاهی طول قنات را تا یک صد و بیست کیلومتر هم می رساند . مانند قنوات یزد که از مسافات بعیده با تحمل مخارج گزاف به دست می آید . در بعضی از نقاط که سطح آب در عمق زیادی قرار دارد ، چاهها مخصوصاً مادر چاه تا سیصد متر عمق دارند ، مانند قنات گناباد . با این توصیف و با توجه به عمق چاهها و طول قنوات می توان به مهارت و استادی ایرانیان چیره دست پی برد که چگونه از قرنها پیش قادر بودند با وسایل خیلی ساده و ابتدایی شیب آب زیر زمینی و طراز زمین را در عمق چند صد متری از زیر زمین طوری حساب کنند که آب پس از طی کیلومترها در نقطه محاسبه شده به سطح زمین برسد و به قول مقنی ها « آفتابی شود » . یعنی از تاریکی خارج و در معرض آفتاب و روشنایی قرار گیرد .

در هر صورت غرض از تمهید مقدمه بالا این است که آفتابی شدن از اصطلاحات قنایی است و آنجا که آب قنات به مظهر سطح زمین می رسد و گفته می شود آفتابی شد ؛ یعنی آب قنات از تاریکی خارج شده به آفتاب و روشنایی رسیده است . این عبارت بعدها مجازاً در مورد افرادی که پس از مدتها از اختفا و انزوا خارج می شوند به کار برده شده است .  


روی خط تلفن                             02732241659

خواننده عزیزی به دفتر نشریه زنگ زده بود و می گفت : در نزدیکی ما ، یک آژانس تاکسی تلفنی وجود دارد که مرتب برای رفت و آمد به این آژانس زنگ می زنیم .

تاکسی های این آزانس نه دارای تابلو هستند و نه دارای نرخ نامه . و جالب این که هر روز با راننده هایی با قیافه های غریبه و نا آشنا برخورد می کنیم .

گفتیم : خوب ! چه کاری از دست ما ساخته است ؟

با عصبانیت گفت : مگر نباید تاکسی تلفنی تابلو داشته باشد ؟ مگر نباید نرخ نامه داشته باشد ؟ مگر یک آزانس تاکسی تلفنی چند راننده در اختیار دارد که هر روز ما باید با چهره های نا آشنا برخورد کنیم ؟ مگر هیچ دستگاهی بر این آژانس های تاکسی تلفنی نظارت ندارد ؟ مگر راننده های آزانس های تاکسی تلفنی نباید حداقل توسط یک ارگان شناسایی شوند ؟ با چه اطمینانی ما می توانیم عزیزان خود را به دست این نوع افراد ناشناخته بسپاریم ؟

و جالب که هر راننده ای ، هر مبلغی را به دلخواه طلب می کند و جالب تر آن که همیشه در هنگام خرد کردن اسکناس کم پرداخت می کنند و بعد که تذکر می دهی با لبخند ملیح پاسخ می دهند که کو حواس جمع ؟ ! یکبار هم نشده که در پس دادن بقیه اسکناس ( با تمام حواس پرتی هایی که دارند ) به مشتری پول بیشتری پرداخت کنند .

گفتیم : می نویسیم . خدا کند که مسئوولی پیدا شود و پاسخگو من و شما باشد ! 

 


دعای بهلول

فردی چند گردو به بهلول داد و گفت : بشکن و بخور و برای من دعا کن . بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد . آن مرد گفت : گردوها را می خوری نوش جان ، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم !

بهلول گفت : مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است .

 


تقصیر خودم بود ، نمی باید ...

تقصیر خودم بود ، نمی باید با آژانس می آمدم !!! 

راننده آژانس مدام از آینه نگاهم می کند و لبخند می زند . سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه 180 درجه به سمت شیشه بگیرم . مدام حرف می زند و از توی آینه منتظر جواب است . خودم را به نشنیدن می زنم . موقع پیاده شدن بس که گردنم را چرخانده ام دیگر صاف نمی شود . چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را که می خواهد بدهد به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع می کند . البته من باید حواسم می بود و دستم را با دستش تنظیم می کردم .

تقصیر خودم است ... !!!