شکار لحظه ها
بدون شرح
شکار لحظه ها
بدون شرح
آش نخورده ، دهن سوخته
هر گاه کسی گناهی مرتکب نشده باشد و مردم او را گناهکار بدانند ، این مثل را گویند که مترادف است با مثل « گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده » و قصه ی آن چنین است :
روزی شخصی به خانه یکی از آشنایانش رفت . صاحب خانه آش داغی برای او آورد . مهمان هنوز دست به سفره نبرده بود که دندانش درد گرفت و از شدت درد ، دست ، جلو ی دهانش برد . صاحب خانه به خیال اینکه چون مهمان عجله کرده و مهلت نداده تا آش سرد شود دهانش سوخته است ، به او گفت : « اگر صبر می کردی ، آش سرد می شد و دهنت نمی سوخت . » مهمان از شنیدن حرف صاحب خانه ، عرق شرم به پیشانیش نشست و در جواب گفت : « بله آش نخورده ، دهن سوخته .»
روایت دوم
آش نخورده و دهن سوخته
در زمان های دور ، مردی در بازارچه شهر حجره ای داشت و پارچه می فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبی بود ولیکن کمی خجالتی بود .
مرد تاجر همسری کدبانو داشت که دستپخت خوبی داشت و آش های خوشمزه او دهان هر کسی را آب می انداخت .
روزی مرد بیمار شد و نتوانست به دکانش برود . شاگرد در دکان را باز کرده بود و جلوی آنرا آب و جاروب کرده بود ولی هر چه منتظر ماند از تاجر خبری نشد . قبل از ظهر به او خبر رسید که حال تاجر خوب نیست و باید دنبال دکتر برود .
پسرک در دکان را بست و دنبال دکتر رفت . دکتر به منزل تاجر رفت و او را معاینه کرد و برایش دارو نوشت .
پسر بیرون رفت و دارو را خرید وقتی به خانه برگشت ، دیگر ظهر شده بود . پسرک خواست دارو را بدهد و برود ، ولی همسر تاجر خیلی اصرار کرد و او را برای ناهار به خانه آورد .
همسر تاجر برای ناهار آش پخته بود سفره را انداختند و کاسه های آش را گذاشتند . تاجر برای شستن دستهایش به حیاط رفت و همسرش به آشپزخانه برگشت تا قاشق ها را بیاورد ، پسرک خیلی خجالت می کشید و فکر کرد تا بهانه ای بیاورد و ناهار را آنجا نخورد . فکر کرد بهتر است بگوید دندانش درد می کند . دستش را روی دهانش گذاشتش .
تاجر به اتاق برگشت و دید پسرک دستش را جلوی دهانش گذاشته به او گفت : دهانت سوخت ؟ حالا چرا اینقدر عجله کردی ، صبر می کردی تا آش سرد شود آن وقت می خوردی ؟
زن تاجر که با قاشق ها از راه رسیده بود به تاجر گفت : این چه حرفی است که می زنی ؟ آش نخورده و دهان سوخته ؟ من که تازه قاشق ها را آوردم .
تاجر تازه متوجه شد که چه اشتباهی کرده است از آن پس ، وقتی کسی را متهم به گناهی کنند ولی آن فرد گناهی نکرده باشد ، گفته می شود : آش نخورده و دهان سوخته .
بهشت و جهنم
روزی یک مرد با خداوند مکالمه ای داشت : خداوندا ! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند ؟ ، خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد ، مرد نگاهی به داخل انداخت ، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود ، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد ، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند ، به نظر قحطی زده می آمدند ، آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند ، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود ، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند .
مرد با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد ، خداوند گفت : تو جهنم را دیدی ، حال نوبت بهشت است ، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد ، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود ، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز ، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند ، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده ، می گفتند و می خندیدند ،
مرد گفت : خداوندا نمی فهمم ؟! ،
خداوند پاسخ داد : ساده است ، فقط احتیاج به یک مهارت دارد ، می بینی ؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند ، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند !
هنگامی که موسی فوت می کرد ، به شما می اندیشید ، هنگامی که عیسی مصلوب می شد ، به شما فکر می کرد ، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید ، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند ، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید ، که به همنوع خود مهربانی نمایید ، که همسایه خود را دوست بدارید ، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا ( ملکوت الهی ) نخواهد شد .
کارگاه آموزشی« اخلاق در رسانه » ویژه خبرنگاران و اصحاب رسانه در شهرستان شاهرود برگزار شد .
مدرس کارگاه : حجت الاسلام ابوالحسن ایزدخواه
محل برگزاری کارگاه : محل اداره کل تبلیغات اسلامی استان سمنان
محورهای مطرح شده در این گارگاه :
اخلاق هماهنگ کننده بین عقل ، دل ، دین و عمل است .
حرص و ترس دو عیب یک خبرنگار است .
قدرت یک خبرنگار شجاعتی است که از دانش و آگاهی او سرچشمه میگیرد .
هرگز عجله نکنید ولی از شکار لحظهها نیز غافل نشوید که اگر در محور توحید به این دو اشراف داشته باشید ، قطعا موفق خواهید شد .
قدرت فرهنگ غرب در حفظ ظاهر ، جذب نخبگان و ستاره ها در عرصههای علمی ، فرهنگی و پیدا کردن نقاط ضعف کشورهای دیگر است .
عدم توجه به یک سری آسیبهای اجتماعی باعث رشد طلاق در ایران شده است ، خبرنگاران به عنوان صاحبان فکر و اندیشه ، موظف هستند برای حفظ حرمت قلم خود در راه اصلاح این آسیبها گام بردارند .
ترفند دشمن شکستن حرمت مقدسات است و بیداری ملت با آگاهی بخشی شما خبرنگاران راه مبارزه با آن است .
بر گزیده خبرها
روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی
در مورخ 20 تیرماه 1391 در سالن آمفی تئاتر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شاهرود ، نشستی صمیمی با حضور جناب آقای دکتر جلالی ( نماینده شاهرود و میامی ) و جناب آقای سوقندی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان و 8 نمر از معاونین و کارشناسان این اداره کل با هنرمندان ، مدیران مسئوول انجمن ها و نشریات محلی ، خبرنگاران و ... شهرستان برگزار شد و در ادامه به سئوالات گروههای مختلف پاسخ داده شد .
نشریه بامداد شاهرود : انتظار داریم ، تشکیل این نوع جلسات به موقع ( برای حضور در جلسات ) اطلاع رسانی شود .
روابط عمومی اداره کل راه و ترابری استان سمنان
روز سه شنبه 3 مرداد ماه 1390 جلسه ای به منظور آشنایی و برنامه ریزی جهت انسجام هر چه بیشتر اصحاب رسانه در انعکاس خدمات وزارت راه و شهر سازی با حضور مدیر کل راه و ترابری استان سمنان در محل این اداره کل برگزار شد .