چرایی حضور در مجالس عزا داری امام حسین علیه السلام
مسعود رحیمی
عضو هیات علمی دانشگاه
حسین جان به مجلست که خود بهترین دانشگاه توحیدی است می آییم تا :
بار دیگر :
شکوه و عظمت تصمیم خدایی ات را در ندادن دست بیعت با نظام جبار ، فاسد و ناشایست یزیدی و همه یزیدیان زمان ، که به بهای جانبازی عاشقانه ، عارفانه ، آگاهانه و شجاعانه تو و بهترین عزیزان همراهت حاصل گشت را به خود یاد آور گردیم .
بگوییم :
اگر چه عواطف ما ، سیلی از اشک ماتم و اندوه ناشی از مصائب جانکاه روا داشته برشما را بر رخسارمان جاری ساخته و لیکن با تو عهد می بندیم که به مدد نور عقل ، معرفت و اندیشه مان درسهای این حادثه بزرگ را به عنوان یک عمل زنده و اثر بخش سر لوحه زندگی فردی و اجتماعی خویش قرار دهیم .
از معنویت ، قداست و روحانیت حاکم برمجلست :
توشه ای بر گیریم ، تا مشمول انسانهایی نباشیم که در توصیفشان فرموده اید :
« مردم بنده ی دنیایند ، دین را تا آنجا می خواهند که زندگانی خود را با آن سامان دهند ، و چون پای امتحان پیش آید دینداران اندک خواهند بود .»
ابراز انزجار نماییم :
از چند ده هزار بیعت کننده ای که مسلمانی را تا آنجا می خواستند که به مال و جان آنها زیانی نرسد .
و در این امتحان دشوار دینداری ، تو را در صحنه کار و زار کربلای حق علیه باطل تنها گذاشتند و یا به سپاه دشمن پیو ستند .
و تو را بحق خون به نا حق ریخته ات سوگند می دهیم .
که ما را در زمره رهروانی هدایت گر باش .
تا در صحنه های متعدد عاشورایی سرزمین های کربلای عصر خویش ، از جمله پاکبازانی باشیم که به مانند یاران با وفایت بر سر بیعت خویش با تو وفادار ماندند . و از آنها بجز پیکرهای پاره پاره آغشته بخون در کربلا چیزی باقی نماند.
اذعان نماییم :
که یکی از فلسفه ها و اهداف مهم قیامت ، عمل به فریضه ی مهم امر به معروف و نهی از منکر بوده است . چرا که همه جا را فساد فرا گرفته بود . حلال خدا حرام و حرام خدا حلال شده بود . بیت المال مسلمین در اختیار افراد ناشایست قرار گفته بود . و در غیر راه رضای خدا مصرف می شد . و تو در چنین شرایطی به فرموده ی جد بزرگوارت عمل نمودی . و اعتراض و دگرگونی را بر سکوت ترجیح دادی . و لذا ما آمده ایم با حضور در مجلست ، و در فضای معنویتی سر شار از سوز دلی عاشقانه و با قلبی بصیر ، با خدای خود پیمان بندیم . که لحظه ای از انجام این امر مقدس و الهی ( فریضه ی مهم امر به معروف و نهی از منکر ) در همه امورو نه گزینشی ، شعاری و سیاسی ، غفلت نورزیم و از طریق اعراض و قطع رابطه با افرادی که به منکرات و زشتی ها به صورت آگاهانه به قیمت نادیده انگاشتن حقوق و منافع جامعه ارتکاب می ورزند و یا بوسیله ارشاد و پند و نصحیت مناسب آنان با حفظ شان و کرامت انسانی شان ، و نهایتا از راه انجام عمل به معروف و یا ترک منکر و یا روشهای دیگر... به مسلمانی خویش در این راستا عینیتی مجسم تر بخشیم .
درذهنمان مرور نماییم :
درسهای بزرگ عاشورا را که تاریخ به ما آموخت و نشان از آن دارد که حساب مکافات هیچ عملی در دنیا نیز بدون عکس العمل نخواهد ماند اگر چه ممکن است مدتی به تعویق افتد . ولی نهایت پدیدار خواهد شد . و این سنت آفرینش است که دگرگون نخواهد شد . و کیفر های سخت فرود آمده ، بر سر 248 تن از سفاکانی که در قتل تو و یارانت سهیم و شریک بوده اند ، آنهم در مدت کمتر از 14 سال از وقوع آن حادثه تلخ ، خود بهترین موید آن است و ما این درس مهم عاشورایی را در زندگی روزمره خود هرگزفراموش نخواهیم کرد و مطمئن هستیم که عقوبت هر ظلم و ستمی چه کوچک و بزرگ گریبان صاحب آن را خواهدگرفت .
عظمت : دینی را که تو و 72 تن از بهترین انسانهای روی زمین ، برای حفظ و نشر آن عاشقانه جانبازی نمودید را بهتر در یابیم . که بهترین تبلور و تجلی آن ، بر پایی نماز عاشورائی ات ، در اوج نبرد و ستیز با دشمن ، و در زیر رگبار و هجمه ی ، تیر های آکنده به زهر جهل ، دنائت و نامردمی دشمن دون صفت بود . و رسالتمان را ، در حفظ ، صیانت و پاسداری از چنین دین و آئینی بس مقدس و گرانمایه ، با عمل و نه با تظاهر و سطحی نگرانه ، بعنوان رمز سعادت دنیا و آخرتمان صد چندان نمود .
بفهمیم : واژه عاشورا ، مفهوم وگستره ای ، بیش از یک واژه ، فراتر از یک واقعه ، مهمتر از یک حماسه ، عظیم تر از یک تقابل ، و ژرف تر از یک فرهنگ دارد ، و نهایتا عمیق تر و وسیعتر از آن که ، در قالب یک روز بگنجد . چرا که واژه ها محدود و محصورند در مرزها ، وقایع در بند زمانند . حماسه ها در قید و حصر ذهن مورخان ، تقابل که همواره در تنگنای جنگ افزار بشری گرفتار ، فرهنگ که خود به شمشیر دو لبی ماند که میتواند اسارت ، نیز آورد و ملالت .
روز که از زمان خیزد و زمان خود هویتی نسبی است .
و اینجاست که می توان با ندای دل فریاد بر آورد :
که « ع اش و ر ا » یعنی :
عشق ، آزادگی ، شور آفرینی دل ها ، تجسمی ناب از وفا ، راهی مستقیم به صراط نور ،
و تبلوری گویا از مقام الوهیت انسان.