استقلال
این روزها بسیار با مردان و زنانی روبرو می شوم که از عدم استقلال همسر خود ناراضی هستند . آنها می گویند همسرشان بسیار وابسته به خانواده پدر و مادر خود است و هر خط و ربطی را باید با اذن و اجازه آنها انجام دهد .
آنها معتقدند که همسرشان هنوز به بلوغ و استقلال نرسیده و توانایی تصمیم گیری ندارد و حتی کوچکترین مباحث زناشویی و یا موضوعات پیش پا افتاده را به خانواده پدری خود منتقل می کند . کار این قبیل افراد از نظر همسرشان نوعی بچگی ، ناپختگی ، خبرچینی ، بچه ننه گی و تعابیری از این دست است .
خوب راه حل چیست ؟
یافتن استقلال فکری و عملی در زوجین در وهله نخست به تمرین نیاز دارد . وابستگی فکری و عملی همسران به خانواده پدری خود مرهون نوع تربیت آنها در گذشته است . بطور قطع این قبیل افراد وابسته در گذشته هرگز به گونه ای تربیت نشده اند که مستقل فکر کنند و مستقل رفتار کنند .
کسی که با شروع یک زندگی زناشویی هنوز به آن حد از استقلال نرسیده که به تنهایی تصمیم گیری و عمل کند ، حتما تاکنون برای استقلال ، تمرین نکرده است .
اما با تحقیر و تنبیه این افراد نمی توان آنها را به استقلال واداشت . این که دائما به آنها سرکوفت بزنیم که تو در خانواده پدری درست تربیت نشده ای و هنوز بچه ننه هستی و قدرت استقلال نداری ... و الفاظ تحقیر کننده ای از این دست نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه ، باعث می شود آنها به دلیل ترس از تحقیر بیشتر ، احساس ناامنی کنند و بیشتر به کانون امنیت خانواده قبلی خود پناه ببرند و از آنها صلاح و مشورت بگیرند و زیر چتر تصمیم گیری آنها بروند .
بهتر است ، همسران غیر مستقل را ، آهسته آهسته تمرین دهیم . شرط اول هر تمرین و آموزشی ایجاد فضای امن و خالی از رعب و اضطراب است . به همسر غیر مستقل خود ، آنقدر آزادی و اختیار بدهید تا یک کار ساده را با میل و اختیار خود انجام دهد و او را بابت نتیجه رفتارش سرزنش و تحقیر نکنید . حتی اگر مشاهده کردید که در نحوه رفتار او پیشرفتی حاصل شده و او قادر است تصمیمات کوچک را بدون مشورت گرفتن از پدر یا مادر خود انجام دهد ، حتما او را تشویق کنید .
فراموش نکنیم مرد یا زنی را که پس از سی سال عمر هنوز به استقلال نرسیده و همچنان وابسته مادر و پدر خود است ، نمی توان یک شبه مستقل ساخت .