<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:"B Nazanin"; panose-1:0 0 4 0 0 0 0 0 0 0;} @font-face {font-family:Nazanin; mso-font-alt:"Courier New";} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman","serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} h1 { mso-style-link:"Heading 1 Char"; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:justify; page-break-after:avoid; direction:rtl; unicode-bidi:; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman","serif";} p.MsoHeader, li.MsoHeader, div.MsoHeader { mso-style-link:"Header Char"; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman","serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} p.MsoFooter, li.MsoFooter, div.MsoFooter { mso-style-link:"Footer Char"; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman","serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} p.MsoBodyText, li.MsoBodyText, div.MsoBodyText { mso-style-link:"Body Text Char"; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:justify; direction:rtl; unicode-bidi:; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman","serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} span.Heading1Char {mso-style-name:"Heading 1 Char"; mso-style-link:"Heading 1"; font-family:Nazanin; font-weight:bold;} span.BodyTextChar {mso-style-name:"Body Text Char"; mso-style-link:"Body Text"; font-family:Nazanin;} span.FooterChar {mso-style-name:"Footer Char"; font-family:Nazanin;} span.HeaderChar {mso-style-name:"Header Char"; font-family:Nazanin;} .MsoChpDefault { font-size:10.0pt;} @page Section1 {size:595.45pt 841.7pt; margin:72.0pt 90.0pt 72.0pt 90.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->
خوشبختی چیست ؟
خوشبختی یک رویا و یا یک خواب و خیال پوچ نیست . خوشبختی وجود دارد و همیشه در دسترس ماست . اما چرا اکثریت مردم ما خوشبخت نیستند ؟ زیرا نمی دانند یا نمی خواهند خوشبخت باشند .
اول ببینیم خوشبختی چیست ؟
خوشبختی به صورت ساده ، یک حالت هماهنگی است . بنابراین در آغاز با خودمان و با همه چیزهای اطرافمان یعنی موجودات ، طبیعت و اشیاء باید هماهنگی بر قرار کنیم . بدین ترتیب می توانیم کوشش کنیم تا به هنر زیستن پی ببریم .
ما اغلب فراموش می کنیم که جزئی از یک کل هستیم و نمی توانیم از آن جدا شویم ، مگر آنکه تعادل آنرا بهم بزنیم و هماهنگی آنرا مختل سازیم و از آنجا که نمی توانیم بدون خطر ، انسانها و طبیعت را با خود هماهنگ کنیم آیا بهتر نیست که ما خود را با آنها هماهنگ سازیم ؟
صبح از خواب بر می خیزید ، پنجره اتاقتان را باز می کنید می بینید باران می بارد . این چیزی است که شما در برابر آن نمی توانید کاری بکنید چه واکنشی نشان می دهید ؟ اگر شروع به شکایت و بدگوئی از هوا بکنید ، بد خلق می شوید و روز بدی را آغاز می کنید . این بی فایده است زیرا کوچکترین تاثیری در وضع هوا ندارد . شما با محیط هماهنگ نشده اید و خوشبختی از شما می گریزد . اگر به عکس با وضع موجود منطبق و با محیط هماهنگ شوید همه چیز اگر برایتان گوارا نباشد دست کم پذیرفتنی خواهد بود . این مساله هم چنین در مورد گرمای تابستان ، هنگام یک سفر اجباری نا خوشایند ، یک کار پر زحمت ، قطع برق ، و غیره صادق است و به ویژه در مورد اتفاقات غیر منتظره در فعالیت های شغلی که در زندگی ما اهمیت زیاد دارد قابل بحث است .
چه کسی را سراغ دارید که یک بار از وضع خود شکایت نکرده و مسئولیت پیش آمد ها را به شانس و اقبال محول نکرده است ؟
شانس چیست ؟
شانس دارا بودن صفاتی است که نه بالاتر از موقعیت ها هستند و نه پائین تر از آنها بلکه درست در سطح آنها قرار دارند . مساله در هماهنگ کردن این صفات با موقعیت هاست . وقتی ما نتوانیم این کار را انجام دهیم بد شانسی را مطرح می کنیم .
بدون شک در زندگی بد شانسی ها هست ولی اغلب ما خود عامل بدبختی های خود هستیم . در این زمینه تحقیقاتی انجام شده و نتیجه آن بوده که در صد نفر که به کاری اشتغال دارند سه نفر موفق می شوند و نود و هفت نفر به نتیجه ای پائین تر از آنچه می توانستند برسند می رسند . آیا می توان گفت که سه نفر موفق شانس داشته اند و نود وهفت نفر دیگر گرفتار نحوست طالع بوده اند ؟ به هیچ وجه بررسی بعدی نشان داده که در نود و هفت نفر مردود فقط سه نفر واقعا گرفتار بد شانسی شده اند و نود و چهار نفر دیگر می بایستی از خود ، یعنی عدم تطابق و نبودن هماهنگی شکایت داشته باشند .
اگر هر یک از ما بتوانیم سرنوشت خود را با بکار بردن نیروی تطابق با محیط و موقعیت ها بنا کنیم چقدر زندگی توام با خوشبختی خواهد بود .
والدین و معلمان باید روش هماهنگی یعنی خوشبخت بودن را به کودکان بیاموزند زیرا تطابق با محیط به خوش بینی ، اعتماد ، نشاط ، آرامش و شادی و خلاصه به خوشنودی از زندگی می انجامد .
خوشبختی هماهنگی و رضایت باطنی است . هر کس دونوع تربیت می شود : یکی به وسیله دیگری است و دیگری که خیلی مهمتر است به وسیله خود شخص . بیائیم عواملی که ما را به خوشبختی رهبری می کند در خود جستجو کنیم . در این جستجو ما به دو نوع احساس بر می خوریم : احساسات مثبت و احساسات منفی .
احساسات منفی مثل : حسادت ، شکایت ، نگرانی و کینه که هماهنگی عوامل جسمانی ما را به هم می زنند و ما را نا خوش آیند می سازند . احساسات مثبت مثل : خیر خواهی ، اعتماد ، خوش بینی ، وجد و نشاط که عوامل جسمانی ما را تقویت می کنند و ما را خوش آیند می سازند .
شما حدس می زنید که کدام یک از این ها را باید پرورش داد و تربیت کرد و ظاهر ساخت و با کدام یک باید مبارزه کرد و از بین برد . !
بنابراین خندان ، مهربان و شاد باشید . خود را از همه چیز خرسند نشان دهید . مرتبا انتقاد نکنید . راه حلی که کار را روبراه می کند ، جستجو کنید . با گذشت و مهیای کمک باشید .