سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

طلاق عاطفی

موذی ترین نوع طلاق

طلاق عاطفی ، یعنی ، زندگی مشترک در یک خانه ، زیر یک سقف مشترک ، اما دور از هم و بدون هم ، طلاق عاطفی ، در هیچ کجا به ثبت نمی‌رسد و نمود عینی ندارد ؛ اما مهمترین نوع طلاق محسوب می‌شود .

در طلاق عاطفی ، زن و شوهر عواطف خود را از یکدیگر دریغ می‌کنند و روی از هم بر می‌تابند ، چرا که اعتمادشان به یکدیگر و جذابیتشان برای هم کاهش یافته است .

درطلاق عاطفی ، زن و مرد زیر یک سقف زندگی می‌کنند ولی رابطه دوستانه‌ای با هم ندارند و با هم در کشمکش و تضاد هستند ؛ در طلاق عاطفی زوجین هیچ گونه حس ، نشاط و درک متقابلی ندارند و در واقع به صورت اجباری ، زیر یک سقف زندگی می‌کنند .

ممکن است خانمی به دلیل فشار اقتصادی و اینکه شغل و درآمدی ندارد مجبور باشد با همسرش زندگی کند و یا این‌که در صورت جدا شدن ممکن است فرزندش را از او بگیرند و یا فرزندش آسیب می‌بیند بنابراین به دلیل فرهنگ جامعه یا حتی فشار خانواده نمی تواند طلاق بگیرد ؛ در چنین خانواده‌ای ، زوجین مجبورند بدون این‌که تفاهمی داشته باشند زیر یک سقف زندگی کنند .

اختلافات بین زوجین به‌تدریج باعث دوری و سرخوردگی آنها شده و طلاق عاطفی پیش می‌آید و در بسیاری از موارد طلاق عاطفی منجر به طلاق قانونی می‌شود .

در طلاق عاطفی به دلیل تفاوتهای شخصیتی ، نداشتن مهارت‌های ارتباطی و نبود مهارت گفت‌ وگو ، زوجین بلد نیستند مشکلاتشان را حل کنند و سوء تفاهم‌ها سبب می شود زوجین از یکدیگر فاصله بگیرند .

گاهی اساس ازدواج مشکل دار است به طوری که برخی برای فرار از تنهایی ، نیاز جنسی و یا تحت تاثیر جامعه و خانواده در سنین پایین ازدواج می‌کنند و پس از آن متوجه مشکلات می‌شوند .

حدود نیمی از آمار طلاق رسمی بین زوج ‌های جوان ، در چهار سال ابتدای تشکیل خانواده رخ می‌دهد چرا که زمینه طلاق رسمی ، طلاق عاطفی است و این نوع طلاق به شکل گیری طلاق رسمی کمک می‌کند .

هیچ آمار رسمی در زمینه طلاق عاطفی وجود ندارد ، اما علایم طلاق عاطفی نیز بسیار است . روابط فرا زناشویی و روابط خارج از مدار خانواده بین زن و مرد می‌تواند مهمترین علت طلاق عاطفی محسوب شود .

 

علل طلاق های عاطفی

نبود مهارت های همسر داری

مهمترین علت این نوع طلاق ، نبود مهارت‌های همسرداری است ؛ چرا که دختران و پسران جوان این مهارت‌ها را کسب نکرده اند و در مجموع مهارت‌های ارتباطی شان همچون ، گذشت نسبت به یکدیگر و کوتاه آمدن از بعضی مواضع خود ضعیف است .

 

سال‌های سوم و چهارم ازدواج ، بیشترین زمان وقوع طلاق عاطفی

یکی از عوامل ضعف در مهارت های ارتباطی زوجین ، صحیح اجرا نشدن مسایل عاطفی است ؛ تنش‌ها و درگیری‌های زیاد نیز باعث خستگی عاطفی و در نتیجه طلاق عاطفی می‌شود .

 

بی توجهی‌های عاطفی در بلندمدت ، ازدواج‌های اجباری و یا با سطح شناخت پایین و مشکلات شخصیتی و روانی افراد را می توان ، از دیگر عواملی دانست که منجر به طلاق عاطفی می‌شود .

بیشترین زمان وقوع طلاق عاطفی را سال‌های سوم و چهارم ازدواج ، عنوان می کنند ؛ معمولا روزها و ماه‌های اول زندگی مشترک ماه عسل نامیده می‌شود و روابط مطلوب است ؛ در مرحله بعد تنش‌هایی بین زوجین به وجود می‌آید ؛ این افراد در صورتی که این تنش‌ها را با اعمال و رفتار صحیح حل کنند و این مرحله را با موفقیت بگذرانند ، ارتباط باثباتی بین آنها به وجود می‌آید ؛ در غیر این صورت این تنش‌ها منجر به طلاق عاطفی می‌شود .

ابراز عواطف یک مهارت خاص است که باید از طریق خانواده‌ها به فرزندان آموزش داده شود ؛ بسیاری از افرادی که این مهارت را آموزش ندیده‌اند و یا در گذشته شکست های عاطفی را در خانواده تجربه کرده‌اند ، نمی‌توانند عشق ورزی مطلوبی در زندگی مشترک داشته باشند .

بهتر است زوجین تغییراتی در نگرش‌ خود نسبت به موارد عاطفی نشان دهند و با اهمیت دادن و آگاهی از نیازهای عاطفی همسر خود و همچنین دادن هدیه در مناسبت‌ها ، از همسر خود قدردانی کنند .

نهادهایی مانند صدا و سیما و سازمان بهزیستی می‌توانند با ارایه فیلم و کلیپ و برگزاری دوره‌های آموزشی نقش اساسی در آگاهی و آموزش زوجین داشته باشند .

 

کاهش روابط خانوادگی و فامیلی

کاهش روابط خانوادگی و فامیلی یا نداشتن مهارت‌های زندگی بین فامیل‌ها یکی دیگر از علل طلاق عاطفی است : به عنوان مثال خانواده مرد با زن رابطه خوبی ندارند و با گذشت زمان روابط بین خانواده‌های طرفین سرد می‌شود که این مساله به پدید آمدن طلاق عاطفی کمک می‌کند .

 

تفاوت های فرهنگی

تفاوت‌های فرهنگی علت دیگر طلاق عاطفی است ، ازدواج‌های احساسی و هیجانی در جامعه کنونی افزایش یافته است که منجر به طلاق عاطفی می‌شود ؛ به طوری که پسر با مشاهده یک موضوع مورد علاقه در دختر با او ازدواج کرده و به هیچ مساله دیگری توجه نکرده است ؛ به طور کلی تفاوت‌های فرهنگی ، تحصیلی و خانوادگی باعث فاصله گرفتن آنها از یکدیگر و سرد شدن روابط خانوادگی و در نهایت طلاق عاطفی می‌شود .

 

کمرنگ شدن اعتقادات مذهبس

کمرنگ شدن ایمان و اعتقادات مذهبی نیز چاشنی طلاق عاطفی شده است ، به طوری که افراد روابط خارج از محدوده خانواده دارند و در نتیجه آمار طلاق افزایش یافته و زمینه بروز آسیب‌های دیگر را فراهم می‌کند .

نهادهای دولتی در این خصوص تنها می‌توانند آموزش بدهند و آموزش مهارت‌های همسرداری ، ارتباطی ، مهارت‌های پیش ازدواج و حین ازدواج را افزایش بدهند تا افراد با انتخاب صحیح ازدواج کنند ؛ برگزاری دوره‌های آموزشی در این زمینه بسیار تاثیرگذار است .

خانواده‌ها باید فرزندانشان را با اعتقادات دینی تربیت کنند ؛ این امر وظیفه مسوولان و دولت نیست و دقیقا وظیفه مادر است که فرزندان را با تربیت دینی پرورش دهد .

 

کمرنگ شدن ارتباطات خانوادگی در جامعه

متاسفانه ، صله رحم و ارتباطات خانوادگی در جامعه ما کمرنگ شده است ، استفاده از مشاوره خانوادگی بین زوجین اهمیتی ندارد ؛ زمانی که زوجین با مشکلی برخورد کردند باید راه حل را پیدا کنند نه این‌که روابط بین خود را سرد کنند .

 

عدم مراجعه به مشاور و کارشناس

همه افراد اختلاف سلیقه دارند و باید از تجربه بزرکترهای فامیل یا ریش سفیدها استفاده کنند و چنانچه به معتمدین خانواده دسترسی نداشته باشند از راهنمایی مشاور خانواده بهره ببرند ؛ آنان باید به دنبال راه حل مشکل باشند نه اینکه مشکل را بزرگ کنند .

در بسیاری از موارد نشان داده شده است که آموزش یا مشاوره صحیح و بکار گرفتن آن می‌تواند چهره زندگی را تغییر دهد ؛ یکی از علل افزایش طلاق عاطفی ، کمتر رجوع کردن به مشاور و کارشناس است ؛ در نتیجه این امر شاهد هستیم که طلاق عاطفی رو به افزایش می‌رود .