گرگ باران دیده
این ترکیب وصفی که اکنون به صورت ضرب المثل درآمده کنایه از افراد مجرب و آزموده است که گرم و سرد روزگار را چشیده ، نشیب و فراز زندگی را در نور دیده ، در بوته سختی ها و دشواری ها آبدیده شده باشند . مثل بالا بیشتر درمحل ذم و کمتر به منظور مدح و ستایش به کار میرود .
علامه دهخدا در مورد این مثل سائر و مصطلح معتقد است که : گرگ بچه از باران می ترسد و در وقت باران از سوراخ خود بیرون نمی آید هرچند گرسنه و تشنه باشد ، اما چون گرگی بیرون خانه ی خود باشد و از اتفاقات ، او را باران درگیرد و ببیند از او آفتی و ضرری نمی رسد بار دیگر دلیر می شود و از باران خائف نمی گردد .
اگر به همین دلیل و علت بسنده کنیم باید بگوییم گرگ بچه باران دیده ! نه گرگ باران دیده ، زیرا واژه ی گرگ در این ترکیب وصفی ناظر بر گرگ های بزرگ است که در صحاری و بیابان ها به دنبال طعمه تلاش و دوندگی می کنند . اگر غرض و مقصود گرگ بچه بود اولا گرگ بچه را به جای گرگ در مثل بالا به کار می بردند .
شادروان دکتر محمد معین هم در فرهنگ جامع و بی نظیر خود به نقل از سایر فرهنگ ها ذیل واژه ی گرگ راجع به ریشه ی این ضرب المثل می نویسد : گویند گرگ از باران می ترسد و در باران از سوراخ خود بیرون نمی آید اما همین که در صحرا باشد و باران بخورد دیگر ترسش می ریزد .
ولی از همه ی اینها محتمل تر « گرگ بالان دیده » می باشد که در اینجا معنی لغوی « بالان» به معنای دام و تله است . یعنی گرگی که یک بار در تله افتاده باشد و یا از دام و کمین شکارچی رسته باشد تجربه ای گرانبها دارد و به قولی دیگر گرفتار نخواهد شد .
بالان یعنی دام . این کلمه در شعر عنصری ( قرن پنجم ) هم به کار رفته است و در عارفنامهی ایرج میرزا میخوانیم : همانا گرگ بالان دیده باشی
بنابراین ، معنایی که بهنظر درست تر میرسد این است : گرگی که دام دیده ؛ گرگی که در دام افتاده است و این گرگ دیگر آن گرگ سادهی سابق نیست . حالا زبر و زرنگ شده است !