اگر فرصت داشتم که کودکم را دوباره بزرگ کنم ...
به جای آن که انگشت اشاره ام را به سوی او بگیرم ، در کنارش می نشستم ، انگشتهایم را در رنگ فرومی بردم و با او نقاشی می کردم .
بیشتر از آنکه به ساعتم نگاه کنم ، به او نگاه می کردم .
به جای اصول راه رفتن ، اصول پرواز کردن و دویدن را با او تمرین می کردم .
ازجدّی بودن دست برمی داشتم و بازی را جدّی می گرفتم .
با او در مزارع می دویدم و با هم به ستارگان خیره می شدیم .
کمتر سخت می گرفتم و بیشتر تأییدش می کردم .
اوّل احترام به خودش را به او می آموختم بعد احترام به دیگران را .
بیشتر از آن که عشق به قدرت را یادش بدهم ، قدرت عشق را یادش می دادم .