یا امامزاده جله ات را آورده ای؟
مولفان : غلامحسین ریاحی ، بنفشه ریاحی
ماخذ : مردی از درخت خرما پایین می آمد ، بند کمرش گسیخته و احتمال سقوطش بسیار بود نذر کرد که اگر سالم به زمین برسد خرمای نخلستان را خیرات خواهد کرد ولی با نزدیک شدن به زمین در میزان خیرات تجدید نظر می کرد .
ابتدا به نظرش آمد که روغن چراغهای امامزاده را برای یکسال تعهد کند و سپس آن را به شبهای چراغانی محدود کرد و بعد به یک شب جمعه تقلیل داد و در یک متری زمین به نظرش رسید که امامزاده ثروت و موقوفه بسیار دارد که حیف و میل می شود و به مصرف نمی رسد و نیازی به کمک او نخواهد داشت آنگاه به زمین جست و سیخ خرمایی به کف پایش نشست و از پشت پایش بیرون جست لی لی کنان به این طرف و آن طرف می پرید و می گفت : یا امامزداده جله ات ( روغن دان) را آوردی که روغن در آن نریختم ؟