مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید

پیری برای جمعی سخن میراند . لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند . بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند . او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید . او لبخندی زد و گفت : وقتی که نمی توانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید ، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید ؟ گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید . [1]



[1]  وام گرفته ازمحمد شیر دل نمین