این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده .
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد . خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند . این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود .
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد . وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد ؛ این میخ ده سال پیش ، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود !!!
چه اتفاقی افتاده ؟
در یک قسمت تاریک بدون حرکت ، مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده !!!
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است .
متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد .
در این مدت چکار می کرده ؟ چگونه و چی می خورده ؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر ، با غذایی در دهانش ظاهر شد !!!
مرد شدیدا منقلب شد .
ده سال مراقبت . چه عشقی ! چه عشق قشنگی !!!
اگر موجود به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق شویم ، اگر سعی کنی