خوب زندگی کنیم
زندگی آن چیزی است که ما آن را می سازیم ، همیشه بوده است ، همیشه خواهد بود .
چگونه می توان تا پایان عمر، نیرو و نشاط جوانی را حفظ کرد ، و شبح لرزان ناکامی و پیری را از خود دور ساخت ؟
رسیدن به این مقصود سهل و آسان است ، و در این خلاصه می شود که فکر و خیال و اندیش? جوان را در خود حفظ کنیم ، و طراوات روح و قلب خویش را از دست ندهیم .
برای بهره بودن از زندگی ، و به دست آوردن پیروزی در کارها ، که سعادت حقیقی بسته به آن است ، نخست هدف های خود را در زندگی مشخص سازیم ، و آنوقت درباره رسیدن به این هدف ها بیندیشیم .
بیشتر اشخاص ، عمری به سر می آوردند ، بی آنکه خود دانسته باشند از زندگی چه می خواهند! و راه مشخصی برای پیمودن آن در زندگانی خود پیش نگرفته اند! این اشخاص در کارهای خود برنامه روشنی ندارند و خود را به دست تصادف ها و پیش آمدها سپرده اند . نشسته اند تا ببینند چه پیش می آید ، آنوقت اگر شد ، کاری انجام می دهند ! اشخاص راه راست و درست زندگی را که بسر منزل مقصود میرسد ، در نیافته و نخواسته اند بشناسند ، این است که از طریق صواب منحرف شده اند .
همچنین نقشه هایی که برای رسیدن به هدف و انجام دادن کارهای خود می کشیم و شیوه یی که پیش می گیریم ، باید نقشه یی عملی و شیوه ی پسندیده باشد . نکت? دیگر اینکه هدف نهایی ما نباید پست و کوچک باشد .
هر لحظه از زندگی انسان باید دارای هدف بزرگتری باشد ، یعنی ما باید در پی مقاصد برجسته و شرافتمندانه قدم برداریم . به طوری که فکر رسیدن به این مقصود تمام نیروی جسمی و روحی و مادی و معنوی ما را به کار اندازد ، و در ضمن عقل ما را صیقل دهد ، و افق تازه یی در برابر افکار و خیالات ما بگشاید ، و به راه زندگانی ما پرتوی افکند که برازند? هدف شرافتمندان? ما باشد .
ما باید برای رسیدن به هدف ، تمام نیروی خود را به کار بریم ، یعنی قوای نهفته خود را به کار اندازیم و روح خویش را از بندهایی که بدان زده ایم برهانیم . آنوقت خواهیم دید که چه نتایج درخشانی از زندگانی خود می توانیم گرفت .
شک نیست که در وجود هر کس ، سرچشمه یی از بصیرت و وجدان وجود دارد که از عواطف و عوامل محرک زندگی موج می زند . از این سرچشمه است که انسان می تواند راه راست و درست را پیش گیرد .
این قدرت نیز در ما هست که شعور باطن و ظاهر خود را با افکار و اندیشه های سالمی مسلح سازیم و روح خود را از تارهای بدبینی و یاس بیرون آوریم ، و به جای آنکه بگذاریم عوامل فساد بر ما چیره شود، بخواهیم که عوامل مثبت و نیرومند خیر و نیکی و امید و خوشبینی، عرصه روح ما را روشن سازند ، و ما را به راه راست و هدف بزرگ زندگی هدایت کنند .
فاجعه عصر حاضر در این است که بسیاری از مردم ، دستخوش نومیدی و تسلیم یاس شده اند . زیرا احساس می کنند که بر سرنوشت خود حاکم نبوده و نیستند .
مردم این زمانه از فرط حرص و سرگشتگی ، دائم در اضطراب و نگرانی به سر می برند ، در صورتی که ما می توانیم آرامش روحی و تسکین خاطر را در نمازی که به درگاه خدا می گزاریم ، در اندیشه های عمیق و تأملات عابدانه ، در مطالع? کتابهای امید بخش و مقدس ، در عشق ، در مطالع? شعرهای شیوا ، در موسیقی دل انگیز و تماشای طبیعت روح پرور و خلاصه در تمام این قبیل چیزها ، بنا به طبع و مزاجی که داریم ، به دست آوریم . در هر صورت این ایمان است که یاس و نامیدی را از ما دور می سازد ، و طبعا نمی گذارد که هرگز در زندگی احساس شکست یا تباهی کنیم .
خوشبختی حقیقی هنگامی به دست می آید که انسان مشغول کار است . ما وقتی با تمام قوا مشغول کار شدیم ، احساس سبکی و شور می کنیم . کار، عامل اصلی و ضروری زندگانی توام با کامیابی و شادی و سعادت است .
اما کار باید ما را به سوی تعالی روحی سوق دهد ، و بهترین طرز کارکردن آن است که انسان بتواند قوا و حواس خود را در آن متمرکز سازد . تنها با کار کردن است که انسان می تواند برای همیشه سالم و جوان بماند . آنان که خیال می کنند با کار کردن پیر می شوند ، اشتباه می کنند زیرا بیکاری یا عدم علاقه به کار است که انسان را پیر می کند . کار امروز، مایه توفیق فردا است .
دلیر و امیدوار زندگی کنیم و لذت سعی و عمل را بچشیم تا همیشه با نشاط باشیم و از زندگی بهره ور شویم .