در معرفت و مقام فناء
ای کـه انـدر طـی عرفانی ، کمال این است و بس
در هـوای وصل جانانی ، کمـــال این اسب و بس
گـر قـدم خـواهی گـــذاری ، در طریق معرفت
سعی کن چندانکه بتوانی ، کمال این است و بس
راه دانش پیش گیـــر و غیر آن راهـی مپـوی
پشت کن برجهل و نادانی ، کمال این است و بس
گـر بـر انـــدازی حجاب از چهره ی مرات نفس
انــدر این ره مرد میدانی ، کمال این است و بس
قلب ظلمـــانی است ، جانا سعی کن تا سازیش
از چــــراغ علم نورانی ، کمال این است و بس
ور بخـــواهی پــــر شود ، قلبت ز انوار وجود
ترک کـن لذات جسمانی ، کمال این است و بس
لذت انـــــدر ترک لذت باشد ای مرد خـدای
راحتی انـــدر پریشانی ، کمال این است و بس
گنج اگر خــــواهی ره صبر و قناعت پیش گیر
کاین نــدارد هیچ پایانی ، کمال این است و بس
پـادشاهـی ، طالبی ، بــا فقر و درویشی بسـاز
تا نباشد چون تو سلطانی ، کمال این است و بس
گـــر کنــی قطــع علائق زیـن سرای بی بقا
نـزد حق از اهل رضوانی ، کمال این است و بس
حب دنیــا گر ز دل بیرون کنی بی قیل و قـال
در شمــار نیک مردانی ، کمال این است و بس
بگــذری گــر از سر دنیـــا و جاه و منصبش
در قناعت هم چو سلطانی ، کمال این است و بس
ار بمیری قبــــل مردن مرد باشی زانکه نیست
مردنت جز دادن جـــانی ، کمال این است و بس