تقصیر خودم بود ، نمی باید ...
تقصیر خودم بود ، نمی باید با ماشین شخصی می آمدم …!!!
راننده پشتی تا می بیند خانم هستم دستش را روی بوق می گذارد . راه می دهم . نزدیک شیشه ماشین می ایستد نیشش باز است و دندانهای زردش از لبان سیاهش بیرون زده است . « خانم ماشین لباسشوئی نیست ها » . مسافرهای توی ماشین همه نیششان باز می شود . تا برسم هزار بار هزار تا حرف جدید می شنوم و مدام باید مواظب ماشین هایی که فرمانهایشان را به سمت من می چرخانند باشم . موقع رسیدن خسته هستم .. اعصابم به کلی به هم ریخته است
تقصیر خودم است ... !!!