روی خط تلفن 0232241659
دانشجویی زنگ زده بود که : در کلاس درس ما ، دو گروه دانشجو وجود دارد ؛ یک دسته دانشجویانی که کارمند دولت هستند و هدف تعدادی از آنها ، از شرکت در کلاس درس حضور و غیابی است و گرفتن نمره ای و ارتقاء گروهی و ... .
دسته دیگر دانشجویانی هستند که می خواهند پس از پایان تحصیلات با اتکاء به آموخته های خود در این کلاس ها ، دستشان را جایی بند کنند و لقمه نانی تهیه و تدارک ببینند .
گفتیم : از ما چه کاری ساخته است ؟
گفت : اینکه چه نوع استادی ، با چه نوع تخصصی ، با چه شیوه تدریسی و ... که در کلاس درس حاضر شود ؛ برای گروه اول اهمیت چندانی ندارد ؛ چرا که خود آنان ادعا دارند ما برای اخذ مدرک آمدیم و نی برای درک مطلب و اضافه می کنند که به ما نمره قبولی داده شود کفایت است و ما ساکت خواهیم بود و با این صغرا و کبرا ها کاری نداریم . اما برای گروه دوم اینکه چه کسی سر کلاس بیاید ، با چه نوع مدرکی ، با چه نوع تخصصی و با چه شیوه تدریسی اهمیت دارد . چون ما برای درک مطلب هم تلاش داریم و تنها نمره قبولی ملاک حضور ما در کلاس درس نیست .
گفتیم : بازمی پرسیم چه کاری از ما ساخته است ؟
گفت : بنویسید که حداقل کسانی را برای تدریس در هر درسی انتخاب کنند که یک حداقلی از دانش آن درس را داشته باشد .
گفتیم : می نویسیم و نوشتیم .
هر چند که ما اعتقاد به شایسته سالاری داریم ( شایسته سالاری در مراکز آموزش عالی باید حاکم باشد ) . و به روایتی استناد می کنیم که می گوید : اگر کاری را به مسلمانی پیشنهاد کردند و او می دانست که بهتر از او برای انجام آن کار فردی وجود دارد باید از قبول آن خودداری کند والا روزی باید پاسخگو ی مقامی مافوق باشد که اما و اگر نمی شناسد . ( مگر اینکه در آنجا قحط الرجال باشد که خود حدیث دیگری است )