سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

آشنایی با عرفا ، شعرا ، نویسندگان و هنرمندان شهرستان شاهرود و استان سمنان

یغمای جندقی

یغمای جَندَقی (   زاده 1196 در دهکده خور و بیابانک     ، جندق ، درگذشته سه‌شنبه 16 ربیع الثانی سال 1276 در خور و بیابانک )

میرزا رحیم متخلص به یغما از شعرای غزلسرای عهد محمد شاه قاجار است . یغمای جندقی در آغاز ، زندگی توام با فقر و بعد هم عمری پر از سرگردانی و آوارگی را پشت سر گذاشت . یغما در سن هفت سالگی در بیرون ده شتر می چراند و معاش خانواده خود را تأمین می کرد . یغما در نوجوانی به سمت منشی حاکم جندق برگزیده شد و در این زمان اولین اشعار خود را با تخلص مجنون آغاز کرد .

در سال 1216 ه . ق حاکم مزبور سر به طغیان برداشت و در جنگ با سردار اعزامی از مرکز شکست خورد و فراری شد . با این حال یغما به سبب ادب و لیاقت خود به منشیگری سردار ذوالفقار خان حاکم سمنان و دامغان برگزیده شد و مدت شش سال در نزد وی بود .

یغما در سال 1222 ه . ق بر اثر تلقینات سوء اطرافیان سردار که به شهرت شاعر رشک می بردند مورد خشم سردار ذوالفقار خان قرار گرفت و پس از فلک چند ماه به سیاهچال افتاد و کلیه اموالش نیز ضبط و توقیف شد .

یغمای جندقی پس از آزادی نام و تخلص خود را به ابوالحسن یغما تغییر داد وجامه درویشی پوشید و پس از چند ماه سیر و سیاحت از راه یزد به تهران رفت ‌. وی درتهران مورد توجه حاجی میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه قاجار که فردی صوفی مسلک بود قرار گرفت و موقعیت بالایی در دربار یافت . یغما پس از چندی به حکومت کاشان منصوب شد و سپس به هرات نقل مکان کرد و در سال 1276 ه . ق در زادگاهش درگذشت ‌.

یغمای جندقی شاعری وارسته بود که هیچگاه به مدح شاه و درباریان نپرداخت . از وی غزل‌های زیبایی به یادگار مانده که در زمره بهترین غزل‌های عهد قاجاریه بشمار می‌رود . یغما از جمله شعرای این دوره بود که در صدد پالایش زبان فارسی از لغات بیگانه برآمد و لذا در اکثر اشعار خود از لغات اصیل پارسی استفاده می کرد .

از این شاعر توانا اشعاری در قالبهای مختلف شعری اعم از غزل ، قصیده ، رباعی و ترجیع بند و همچنین هجویاتی به یادگار مانده است که بخصوص هجویات او انعکاسی از خشم شاعر نسبت به وضعیت نابسامان اجتماعی جامعه خود می‌باشد .

یغما همچنین اشعار مذهبی زیبایی ازجمله مرثیه هایی در وصف واقعه کربلا سروده که در مراسم نوحه خوانی و سینه زنی دهه عاشورا قرائت می‌شود . اودر سن هشتاد سالگی به زادگاهش بازگشت و در سال 1276 قمری در آن جا از دنیا رفت   .

آثار وی ظلم وستم زورمندان عصر را در ضمن هجو و هزل‌های تند و بی پروای خود برملا می‌کند . وی فساد آن روزگار را در کلمات رکیک و ناسزاهای خود به خوبی نشان می‌دهد   .

او علاوه بر هجویات ، که جالب‌ترین بخش اشعار اوست ، غزلیاتی به شیوه? معمول زمانه نیز دارد . از وی اشعاری انتقادی باقی مانده که عمدتا هجو ظالمان زمانه و برخی افراد فاسد عصر ست . از وی نامه‌هایی نیز به دوستان ، بستگان و دانشمندان عصر باقی مانده است   .   وی به زبان عربی آشنایی و علاقه نداشت . از تازی نویسی بیزار بود و به سره‌ نویسی دلبستگی داشت . مجموعه آثار وی به تصحیح سید علی آل داوود در تهران به چاپ رسیده است   .

غزلی از یغما

آفتاب پرست

نگاه کـن که نریزد دهـی چو باده به دستم

فدای چشم تو ساقی ، به هوش باش که مستم

کنم مصالحـه یکسر بـه صالحان مـی کـوثـر

بـه شرط آنکـه نگیرنـد ایـن پیالـه زدستم

ز سنگ حـادثـه تـا ساغـرم درست بمـانـد

بـه وجـه خیـر و تصدق هـزار توبه شکستم

چنین کـه سجده برم بی حفاظ پیش جمالت

بـه عالمـی شده روشن کـه آفتاب پـرستم

کمنـد زلـف بتـی گـردنـم ببست بمـویـی

چنان کشید کـه زنجیر صـد علاقه گسستم

نـه شیخ مـی دهدم توبـه و نه پیر مغان می

ز بسکه تـوبـه نمودم ز بسکه توبه شکستم

ز گریـه آخـرم این شد نتیجه در پـی زلفش

کـه در میان دو دریـای خـون فتاده نشستم

ز قـامتش چـو گـرفتـم قیـاس روز قیامـت

نشست وگفت: قیامت به قامتی است که هستم

حرام گشت به « یغما » بهشت روی تو روزی

کـه دل بـه گندم آدم فـریب خال تو بستم