سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

زنده بودن یا زندگی کردن !

روزی جوان جویای علم ، نزد استاد دانشمندی رفت و از او پرسید : من خیلی از مرگ می‌ترسم ، این ترس همیشه و از بچگی با من بوده ، نمی دانم چه کنم . شما می توانید به من بگویید چرا ، من که زندگی خوبی دارم ، کاری به کسی ندارم و دارم زندگی خودم را می کنم ، چرا باید از این افکار رنج ببرم؟

استاد در جواب گفت : چه کسی به تو گفته که تو داری زندگی می کنی؟

جوان مدتی فکر کرد و گفت : چون زنده ام ؛ نفس می کشم ؛ حرف می زنم ؛ راه می روم و تصمیم می گیرم .

استاد ادامه داد : دقیقاً به همین دلایلی که می گویی زندگی نمی کنی ، بلکه فقط زنده هستی . علایمی که تو از آن یاد می کنی ، دلیل بر زنده بودن است ؛ اما زنده بودن دلیل بر زندگی کردن نیست .

جوان پرسید : پس چگونه باید زندگی کنم؟ از کجا بدانم که دارم زندگی می کنم یا فقط زنده ام؟

 استاد در پاسخ گفت : نعمت زندگی همانند چشمه نوری است که از درون ، وجود تو را نورانی می کند ، زمانی که تو از این منبع نورانی ، زندگی دیگران را هم نورانی کردی و در ظلمت و تاریکی آنها ، شمع امیدی در دلشان روشن نمودی ، آن زمان است که با تقسیم نور دلت ، به راستی زندگی می کنی . از علایم این کرامت تو ، آن است که لبخند شادی را بر لبان انسان های محتاج بنشانی ، خوشبختی آنها را شاهد باشی ، آنها را از بند برهانی و حس کنی که در شادی آنها شریک هستی ، اما ... اما کسی که تمام خوبی ها ، شادی ها ، ثروت ها و خوشبختی ها را برای خودش بخواهد و کسی را در آنها سهیم نسازد ، در واقع مرده است .

 جوان به سخنان استادش گوش داد ، اما هنوز جواب یک سؤال برایش مبهم بود .

پس پرسید : چه کسی مرا در شادی ها ، خوبی ها و ثروتش با خود شریک می سازد؟

 استاد از این سؤال لبخندی زد و ادامه داد : تا زمانی که آن چشمه نورانی در دل تو روشن است ، تو احساس شادی و خوشبختی خواهی نمود و در واقع روشن شدن آن نور به معنی این است که تو مورد نظر و توجه واقع شده ای . وقتی دل تو نورانی و روشن است ، تو دیگر احساس نیازی به نور نخواهی کرد ؛ چرا که تو خود منبع نوری ، پس آن زمان از مرگ بیمی نداشته باش ؛ چرا که تو همیشه زنده ای و زندگی خواهی کرد .