سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

خودم برایش می‌گویم

می‌خواهم برایش بگویم که در دنیا ناامیدی هم هست

ناامیدی معنی‌اش خسته شدن از خوش‌بینی است

و اگر آدم دیگران را به ورطه‌ی تلخی ناامیدی‌های خودش نکشد

خسته شدن هیچ ایرادی ندارد

برایش می‌گویم که خسته شدن ایستگاه آخر نیست و او حق دارد گاهی خسته باشد

حق دارد پا شل کند ، آه بکشد ، اخم کند

ولی باید بداند که ناامیدی به کسانی که دوستش دارند دخلی ندارد

و خوب نیست کسی امید را از دیگری بگیرد به خاطر ناامیدی خودش

چون رسمش این است که آدم راه خودش را پیدا می‌کند

و امید می‌تواند هزار بار دیگر هم برگردد

 

می‌خواهم برای بچه‌ام بگویم وقتی که دیگر بچه نباشد چه روزهای زیادی احساس خواهد کرد

 

که دنیا آن‌طور که من می‌گفتم نبود

که من با هزاری آرزو و ادعا ، احتمالا هیچوقت نخواهم نتوانست سوسکی را ناز کنم

و خودم هم خوب می‌دانم نصیحت‌های من نمی‌توانست فراتر از ترس‌ها و نا‌امیدی‌ها و حقارت‌های خودم برود

پس نمی‌توانست او را همیشه حفظ کند

همینطور که آرزوهای من شاید کوچک بودند برای او

می‌خواهم یک بار برای همیشه به او بگویم که از من آزاد است

که از من دِینی به گردن او نیست.

که او مسئول دلتنگی‌ها و حفره‌هایی که خودم عمری نتوانستم جبرانشان کنم نیست

برای من او آزاد است .

می‌خواهم بنشینم و ساعت‌ها برایش بگویم که من بهشت را زیر پای خودم نمی‌بینم

و همه‌ی عشقی که به پای او میریزم را برای لذت خودم می‌ریزم

و بالاخره حتما می‌خواهم برای او بگویم که این دنیا

بدون عشق نمی‌ارزد

حتی اگر من بگویم