سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

قانون مسئوولیت پذیری

قانون مسئوولیت به ما می گوید : « آن هنگام که از خدا بخواهیم وارد زندگی ما شود و هدایتمان کند ، شروع به بهبود یافتن می کنیم . » با کمک و پشتیبانی حامی الهی خود ، می توانیم عازم سفری برای کشف دنیای درونمان شویم . با احساس حضور خداوند در کنار خود ، قدرتی را که برای تصاحب بار احساسی خودمان نیاز داریم به دست می آوریم . ما مالکیت اعمال خود را زمانی بر عهده می گیریم که دریابیم در شکست زندگی ، نقشی داریم و دیگران را به عنوان سر چشمه رنج هایمان مورد سرزنش قرار ندهیم .

 

پذیرش مالکیت احساسات خود ، تنها راه باز پس گیری اختیار زندگی ماست . آنچه را که احساس نمی کنیم ، نمی توانیم بهبود ببخشیم . گام برداشتن در طوفان احساسات آشفته و پریشان خود ، زمانی مقدس و مهم در زندگی ماست . در این دوران هاست که می توانیم اعماق وجود خود را بشناسیم . ایستادگی در طوفان عواطفمان به ما اجازه می دهد تا جراحات و عذاب قلب شکسته خود را احساس کنیم . این سفر پر خطر ، کشمکش و ستیز درونی ما را با تمامی آنچه که در مورد خود باور داریم ، آشکار می کند .

 

برای از بین بردن انرژی های منفی و متضادی که ریشه در دردهای ما دارند ، باید آنها را حس کنیم و نوع احساس ، مقاومت یا قضاوت های خود را شناسایی نماییم . همان طور که از میان یک احساس عبور می کنیم ، انرژی هایی را به حرکت در می آوریم که موجب می شوند آرامش عمیق و واقعی را تجربه کنیم . پذیرش به ما اجازه می دهد تا هر چه عمیق تر در سکوت و آرامش درونمان غرق شویم . در این سکوت ، ما می توانیم دیدن نور را در تاریکی وجودمان آغاز کنیم و دست به انتخاب هایی بزنیم که به جای شکست موجب بهبودی ما شوند .

 

احساسات مسموم خشم ، رنجش ، حسادت ، گناه و شرم برای جلب توجه ما وجودمان را فاسد می کنند . این احساسات بدون شناخت ، عشق و همدلی قابل درمان نیستند و فقط در این حالت است که قدرت و نفوذ خود را بر وجود ما از دست می دهند . هنگامی که آنها را نادیده می گیریم ، احساس ترس ، خستگی و بیماری در ما ایجاد می کند .

 

در بیشتر موارد خشم سرکوب شده ی ما در زندگی مان به افسردگی ، درجا زدن و بی تفاوتی تبدیل می شود . اغلب در روند بهبود احساسات مسموم ، حس عمیق کناره گیری ، شکست و ضعف بروز می کند که موجب می شود هیچ انتخاب یا اختیاری برای بهبود عواطف خود نداشته باشیم . وقتی قصد از بین بردن احساسات منفی خود را داریم ، در واقع به جهان اعلام می کنیم که برای عهده دار شدن مسئوولیت زندگی مان آماده هستیم . برخی افراد بر حفظ احساسات مسموم خود اصرار دارند و هیچ کاری برای درمان آنها انجام نمی دهند . این گروه به جای آن که بگویند : « من این کار را انجام نمی دهم ! » می گویند : « من نمی توانم » در حالی که « نتوانستن » دروغ محض و یک روش غیر مسئوولانه برای « من نمی کنم» است . حتی اگر من نمی توانم درک کنم که چگونه کاری را انجام دهم یا چرا آن را انجام دهم ، باید متوجه باشم واقعیت آن است که وجود هر مشکلی در زندگی این نکته را اعلام می کند که من در آفرینش زندگی ام شرکت دارم .

 

نخستین گام در پذیرش مسئوولیت برای بهبود دردها ، آن است که آگاهانه بدانید این دردها از آن شما هستند . گام دوم آن است که تصمیم بگیرید آنها را رها کنید . شما حتما می توانید این کار را انجام دهید . باید از خود بپرسید : آیا من می خواهم که این درد را حفظ کنم ؟ آیا می خواهم که هفته ها ، ماه ها ، سال ها و حتی برای همه عمر با گذشته تلخ خود زندگی کنم ؟ یا این که می خواهم دگرگون شوم ؟ درک این نکته ضروری است که اگر با شدت به یک احساس بچسبیم هر گز به سطح بالای آگاهی ما ارتقاء نمی یابد ، بلکه به زخم های دیگر درونمان می پیوندد . از این رو حتی اگر با شیوه های گوناگون از رویارویی با احساسات خود پرهیز کنیم ، طبق شواهد بسیار زندگی ، اگر موجب تکرار همان رویدادها نشوند ، بار دیگر به شکلی پدیدار می شوند . این احساسات به شکل عواقب نامطلوب پراکنده و گاه به صورت تنش های عظیم جلوه گر می گردند . در این موقعیت هاست که واقعا به عمق این مفهوم می رسیم : « تو می توانی فرار کنی ، اما نمی توانی پنهان شوی ! »  

 

برای بر طرف کردن احساسات تاریک خود فقط به نوری کم سو نیاز داریم ، اما در تاریکی های وجودمان است که می توانیم نور خود را بیابیم . آن سوی خشم ، نارضایتی و درد ما دریای بی کران عشق وجود دارد که می تواند هر زخمی را بشوید . یک شمع یا چراغ را در اتاقی تاریک روشن کنید ، آنگاه شاهد قدرت نمایی نور خواهید بود و می بینید که تاریکی به سرعت ناپدید می شود . هیچ کس نمی تواند احساسات مسموم شما را آزاد کند . شما تنها کسی هستید که می توانید این تصمیم را بگیرید . اگر مسئوولیت احساساتتان را بر عهده نگیرید ، در نهایت خود شما و آنهایی که برایتان اهمیت دارند تنها کسانی هستید که آسیب می بینید .

 

قانون مسئوولیت پذیری بر انتخاب هایی که می کنیم ، حاکم است . این که ما به سوی چه کسی جذب می شویم به هیچ رو تصادفی نیست ، بلکه در بذرهای کارمای ما وجود دارد . هر کسی را که به زندگی خود جذب می کنیم ، برای حرکت ما به سوی مرحله بعدی تکامل شخصیت مان در اینجا حضور می یابد . این افراد به گونه ای با ما رفتار می کنند تا مکان هایی را که برای بهبود یافتن نیاز داریم ، به ما نشان دهند . وقتی که به طور کامل مسئوولیت زندگی خود را می پذیریم ، در می یابیم روابطی که ایجاد می کنیم نه تنها تصادفی نیستند ، بلکه فرصت هایی از پیش طراحی شده ای برای بهبود زخم های روحی و عاطفی ما هستند .

 

پیوندهای کارما را می توان چنین توصیف کرد : روابطی که برای منظور و هدف معینی به وجود می آیند ، همه روابط ، کارمایی به شمار می آیند . خواه آن که آسیب رساننده یا همراه با ناسزاگویی یا شادی بخش و خشنودکننده و یا فقط بر اساس کشش های جسمانی باشند .

 

ارتعاشات متناوب روح ما یک میدان تشدید شده در پیرامونمان به وجود می آورد که مردمی را با ارتعاشات همسان به زندگی ما جذب می کند . اگر شما با رانده شدن خود از جانب دیگران مشکل دارید ، ارتعاشاتی تولید می کنید که کسانی را به سویتان می کشاند که شما را طرد می کنند . تا زمانی که شما این زخم را التیام نبخشید ، مدام کسانی را به زندگی خود فرا می خوانید که وجود آن را به هشیاری تان یاد آور شوند .