برگی از تاریخ
رفتار شرافتمندانه
امیرْ جهاندار و دادگر و در پی ترقیّات دولت و ملت و آباد کننده خانه رعیت و همه هَمّش شرف ایرانیّت بود تا جایی که روزی او را خبر دادند شخصی ده دیزی پر کله را روی کله گذارده و درکوچه که راه می رود سَرین ( کفل ) را می چرخاند .
او را خواست و فرمود : اگر دیگر چنین رفتاری کرده شکمت را پاره می کنم . مَحرمانش عرض نمودند : این پهلوانی و نیروی بدنی خود را جلوه می دهد ، گناهی ندارد .
فرمود : چنین نیست . سُفَرای خارجه در طهران رفتار او را نقش برداشته به اروپا می فرستند و در تماشاخانه های فرنگ می نمایند که رفتار جنس ایرانی لغویاتی است و در خور استقلال نیستند و من می خواهم رحجان اشرفیّت و اکملیّت و نجابت ایرانی را بر تمام عالم مُبرهن دارم .